سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست
هر که دل دوست جست مصلحت خود نخواست |
ای دل چه مستی و خوشی سلطانی و سلطان وشی با این دماغ و سرکشی چون عشق رامت می کند |
[IMG]http://*****************/Files/92884ed1a37440738142.jpg[/IMG] |
بر دلم بودکه بی دوست نباشم هرگز
چه کنم سعی من و دل باطل بود |
مائیم و آستانه عشق و سر نیاز تا خواب خوش کرا برد اندر کنار دوست |
هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را |
دگر باره سر مستان ز مستی در سجود آمد مگر آن مطرب جانها ز پرده در سرود آمد |
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم کدام سرو به بالای دوست مانند است |
س رآن ندارد امشب که بر آید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی |
خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که می دانی که زیبایی |
اکنون ساعت 01:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)