چشم بد دور کز آن تفرقه ات باز آورد
طالع نامور و دولت مادر زادت ف |
فــریـــــاد کــه از شـش جهـتم راه بـِبـسـتـند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت // ع |
علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد
ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد |
حرفت کجاست؟;)
در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیار هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت // ه |
هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد
هر پاک روی که بود تر دامن شد آ |
آنان که خاک را به هنر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند // ه |
شرمنده امشب شب عیده از شادی بیش از حد آدم قاطی می کنه
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز نقشش به حرام افتد ار صورت گر چین باشد ع |
عشق رخ یار بر من زار مگیر
بر خسته دلان رند خمار مگیر ج ج |
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را // ن |
نی به آتش گفت این آشوب چیست
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست چ |
اکنون ساعت 01:38 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)