جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد |
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصالی دانی کدام دولت در وصف مینیاید چشمی که باز باشد هر لحظه بر جمالی |
الا یا ایها الساقی ادر کاساً و نادلها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها |
چه آسان مینمود اول غم دریا به بوی سود
غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمیارزد |
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در و درجست کلاهی دلکش است اما تبرک سر نمی ارزد |
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم |
آرام تو رفتار به سرو چمن آموخت تمكين تو شوخی به غزال ختن آموخت خندان چو گل از می به شبستان شدی و شمع از شيوه رفتار تو افروختن آموخت افروختن و سوختن و جامه دريدن پروانه ز من ، شمع ز من ، گل زمن آموخت |
آرام دل مرا بخوانید
بر مردم چشم من نشانید آوازه عشق من شنیدید اندازه حسن او بدانید |
عاشق ورندم وميخواره به آواز بلند
وين همه منصب از حور پريوش دارم |
گر همچو من افتاده این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم با ما منشین اگر نه بدنام شوی |
اکنون ساعت 03:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)