در تيره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه تابان به درآيی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
افشای راز خلوتيان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت |
تسبيح و خرقه لذت مستی نبخشدت
همت در اين عمل طلب از می فروش کن |
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست |
تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست
دل سودازده از غصه دو نيم افتادست |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست |
تو را ز کنگره عرش میزنند صفير
ندانمت که در اين دامگه چه افتادست |
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقهای در ذکر یارب یارب است |
اکنون ساعت 08:36 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)