لطیفهایست نهانی که عشق از او خیزد
که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست خ |
خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت "د" |
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت ب |
بیا ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزاید کمال آورد ت |
توحید گوی او نه بنی آدم اندوبس
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد. ک |
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد // ی |
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست ن |
نسیم مشک تاتاری خجل کرد شمیم زلف عنبر بوی فرخ د |
دین ودل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث. ث |
ثناهای پریرخ بر جهان راند
پری بنشست و او را نیز بنشاند ث |
اکنون ساعت 06:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)