ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر |
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم
که پریشانی این سلسله را آخر نیست |
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچهی معشوقهی خود میگذرم تو از آن دگری رو که مرا یاد توبس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم |
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا |
تو بزن یا ربنا اب طهور
تا شود این نار عالم جمله نور |
ره رو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود
ره رو آن است كه آهسته و پيوسته رود |
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر |
رقصیدن سرو حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد |
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانهی تو بود |
در عشق زنده باید ، کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده ؟ آن کو ز عشق زاید |
اکنون ساعت 08:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)