گـوی تـوفـیق و کرامت در میان افکنده اند
کس بمیدان در نمی آید سواران را چه شد س |
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند چ |
چو نی می نالم از داغ جدایی
دریغا ای نسیم آشنایی چنان گشتم غبار آلود غربت که نشناسم که خود بودم کجایی // ن |
نامم ز کارخانه عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود شغل ديگرم // م |
ماییم که گه نهان و گه پیداییم
گه مومن و گه یهود و گه ترساییم تا این دل ما قالب هر دل گردد هر روز به صورتی برون می آییم ت |
تا بگويم که چه کشفم شد از اين سير و سلوک
به در صومعه با بربط و پيمانه روم // پ |
پرنده در قفس معني ندارد
که کار عاشقان يعني ندارد اگر در اين قفس از غم بميرد بر اين کارش کسي طعني ندارد // ک |
کو میان اندر این میان که منم کی شود این روان من ساکن اینچنین ساکن روان که منم بحر من غرقه گشت اندر خویش م |
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست // ب |
بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو
بیا ببین که در این غم چه نا خوشم بی تو ش |
اکنون ساعت 04:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)