پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Afshin_m05 01-11-2010 12:56 AM

مرغان باغ را به لب افسانه‌ی تو بود
هدهد گرفت رشته‌ی صحبت به دلکشی
بازش سخن ز زلف تو و شانه‌ی تو بود
برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک

رزیتا 01-11-2010 12:56 AM

من همان به که از نیک نگه دارم دل
که بد و نیک ندیده ست و ندارد نگهش

Afshin_m05 01-11-2010 12:57 AM

شمعی فروخت چهره که پروانه‌ی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه‌ی تو بود

رزیتا 01-11-2010 01:07 AM

دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

Omid7 01-11-2010 01:25 AM

یعقـوب نـکرد از غم نـادیدن یـوسـف
این گریه که دور از لب خندان تو کردم

رزیتا 01-11-2010 01:35 AM

مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشایی کنم در گدایی

Omid7 01-11-2010 01:40 AM

یاد وصال می کنم،دیده پر آب می شود
شرح فراق می دهم،سینه کباب می شود

فرانک 01-11-2010 08:14 AM

درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش بر نشانی به باغ بهشت
گر از جوی خلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی وشهد ناب
سر انجام گوهر به بار آورد
همان میوه تلخ بار آورد

constantine726 01-11-2010 08:34 AM

درد عشقي كشيده‌ام كه مپرس

زهر هجري چشيده‌ام كه مپرس

--------------------------------------------
بحث با ناقص خيالان شيوه استاد نيست
علم افلاطون حريف جهل مادرزاد نيست

فرانک 01-11-2010 12:24 PM

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه


اکنون ساعت 06:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)