![]() |
دوست بهتر!!
يه شب خانم خونه به خونه بر نميگرده و تا صبح پيداش نميشه!
صبح بر ميگرده خونه و به شوهرش ميگه كه ديشب مجبور شده خونه يكي از دوستهاي صميميش (مونث) بمونه... شوهر بر ميداره به ۲۰ تا از صميمي ترين دوستهاي زنش زنگ ميزنه ولي هيچكدومشون حرف خانم خونه رو تاييد نميكنن! يه شب آقاي خونه تا صبح برنميگرده خونه. صبح وقتي مياد به زنش ميگه كه ديشب مجبور شده خونه يكي از دوستهاي صميميش (مذكر) بمونه... خانم خونه بر ميداره به ۲۰ تا از صميمي ترين دوستهاي شوهرش زنگ ميزنه : ۱۵ تاشون تاييد ميكنن كه آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده! ۵ تاي ديگه حتي ميگن كه آقا هنوزم خونه اونا پيش اوناست !!! نتيجه اخلاقي: يادتون باشه كه مردها دوستهاي بهتري هستند ! |
عشق و ازدواج!!!
شاگردی از استادش پرسيد:" عشق چست؟ " استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچينی! " شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسيد: "چه آوردی؟ " و شاگرد با حسرت جواب داد: " هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه های پر پشت تر ميديدم و به اميد پيدا کردن پرپشت ترين، تا انتهای گندم زار رفتم ." استاد گفت: " عشق يعنی همين! " شاگرد پرسيد: " پس ازدواج چيست؟ " استاد به سخن آمد که : " به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! " شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسيد که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: " به جنگل رفتم و اولين درخت بلندی را که ديدم، انتخاب کردم. ترسيدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم." استاد باز گفت: ازدواج هم يعنی همين" !!!
|
چگونه همسر آینده خود را پیدا کنید؟!
15 سالگی: ورود شما را به این کلاس خوش آمد می گویم، اما شما بایستی توجه داشته باشید درست است که برخی توانایی ها را دارید، اما باور کنید که هنوز برخی توانایی ها را ندارید(!) و مهتر از همه اینکه هنوز دهانتان بوی شیر می دهد، بروید عموپورنگ و خاله شادونه تان را نگاه کنید و سعی کنید بچه ی خوبی باشید، قبل از خواب دندانتان را مسواک بزنید، مراقب باشید عاشق دختر همسایه تان که با او لی لی بازی می کنید نشوید، اصولا این غلط های زیادی برای شما زود است!!
19سالگی: شما به تازگی وارد دانشگاه شده اید، تمام تلاش خود را بکنید، شما باید نیمه ی گشمده ی خود را پیدا کنید، تنها یک نفر در دنیا وجود دارد که می تواند همسر شما شود، سعی کنید به زبان های بیگانه تسلط کافی پیدا کنید، با توجه به جمعیت هفت میلیاردی که حدودا سه و نیم میلیاردش را غیر همجنسان شما تشکیل می دهند راه سختی در پیش دارید. اما شما جوان هستید و پرانرژی و زمان بسیاری هم دارید! 21 سالگی: اوه! کمی خسته شده اید! بهتر است چند وقتی را استراحت کنید، حالا کمی هم نوبت نیمه ی گمشده تان است که به دنبال شما بگردد! مطمئنا او شما را پیدا خواهد کرد، اصولا بایستی از همین ابتدا وظایف را تقسیم نمود!! 23 سالگی: اصولا نیمه ی گمشده یک تئوری مزخرف و رد شده است که شاعرها برای فروش شعرهایشان از آن بهره برده اند، و در مورد آن (چه شاعرها و چه غیرشاعرها) شعرها گفته اند!! شما بایستی عاشق بشوید. بدین منظور کافی است هر روز سه مرتبه، صبح، ظهر، شب سرتان را دوبار به دیوار بکوبانید تا کمی تا قسمتی مختان تکان بخورد!! 25 سالگی: چی؟! پنجاه درصد قضیه اوکی شده است و پنجاه درصدش اوکی نشده است؟! اوه! ببخشید! فراموش کرده بودیم بگوییم که اصولا عشق و عاشقی بایستی دوطرفه باشد و بدین منظور بایستی پدرتان کارخانه دار، مفسد اقتصادی، خرپول و یا یک چیزی تو همین مایه ها باشد، چی؟! ... شما خوشه یکی هستید؟! آن دیگر مشکل خودتان است!! 28 سالگی: اصولا این عشق و عاشقی را هندی ها اختراع کرده اند تا به واسطه ی آن فیلم های لوس و بی معنی شان را به خورد ما بدهند، نیازی به عاشق شدن نیست، فقط کمی تفاهم لازم است!! با هر کسی که رنگ و غذای مورد علاقه اش شبیه رنگ و غذای مورد علاقه ی شما بود می توانید ازدواج کنید!! 30 سالگی: اوه! شما همان شاگردی هستید که 15 سال پیش به کلاس «چگونه همسر آینده ی خود را پیدا کنید؟!» آمده بود، هستید؟! پس موهای سرتان کو؟! به نظر می رسد 15 سال پیر شده اید!! شما فقط تا زمانی فرصت دارید که باقی موهایتان نریخته است، بهتره است قضیه را زیاد پیچیده و سخت نکنید، کمی به دور و بر خود نگاه کنید، ضرب المثلی هست که می گوید:«سنگ مفت، گنجشک مفت!»، از این پس به هر که رسیدید پیشنهاد ازدواج دهید، حتی شما می توانید به کسی که برای شما کلاس پیدا کردن همسر می گذارد هم پیشنهاد دهید ... دقت نکردین چی شد ... حتی به استادتان ... اوهوی ... شما اصلا حواست به درس هست؟! ... می گم حتی می تونی به من پیشنهاد ازدواج بدی ... آها ... همینه ... خب باید در مورد پیشنهادت فکر کنم ... خب فکر کردم ... «با اجازه ی باقی شاگردام بعله!» منبع: وبلاگ ارژنگ حاتمی |
|
نامه يك دختر به همسرآينده اش عزيزم! مي تواني خوشحال باشي، چون من دختر كم توقعي هستم. اگر مي گويم بايد تحصيلكرده باشي، فقط به خاطر اين است كه بتواني خيال كني بيشتر ازمن مي فهمي! اگر مي گويم بايد خوش قيافه باشي، فقط به خاطر اين است كه همه با ديدنما بگويند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هي بالاتربرود! اگر مي گويم بايد ماشين بزرگ و با تجهيزات كامل داشتهباشي، فقط به اين خاطر است كه وقتي هر سال به مسافرت دور ايران مي رويم توي ماشينخودمان بخوابيم و بي خود پول هتل ندهيم! اگر از تو خانه مي خواهم، به خاطر اين است كه خود رادر خانه اي به تو بسپارم كه تا آخر عمر در و ديوارآن، خاطره اش را برايم حفظ كنندو هرگوشه اش يادآور تو و آن شب باشد! اگر عروسي آن چناني مي خواهم، فقط به خاطر اين است كهفرصتي به تو داده باشم تا بتواني به من نشان بدهي چقدر مرا دوست داري و چقدر منتظرشب عروسيمان بوده اي! اگر دوست دارم ويلاي اختصاصي كنار دريا داشته باشي،فقط به خاطر اين است كه از عشق بازي كنار دريا خوشم مي آيد... جلوي چشم همه هم كهنميشود! اگر مي گويم هرسال برويم يك كشور را ببينيم، فقط بهخاطر اين است كه سالها دلم مي خواست جواب اين سوال را بدانم كه آيا واقعا "به هركجاكه روي آسمان همين رنگ است"؟! اگر تو به من كمك نكني تا جواب سوالاتم را پيدا كنم،پس چه كسي كمكم كند؟! اگر از تو توقع ديگري ندارم، به خاطر اين است كه بهتو ثابت كنم چقدر برايم عزيزي! و بالاخره... اگر جهيزيه چنداني با خودم نمي آورم، فقط به خاطراين است كه به من ثابت شود تو مرا بدون جهيزيه سنگين هم دوست داري و عشقمان فارغاز رنگ و رياي ماديات است |
تست زن ذلیلی مخصوص آقایان ایرانی |
نحوه ذخيره نام همسر در دفترچه تلفن آقايان |
|
عروسی
آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها پیش فامیل مقابل آبروداری کنید میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟ با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید |
بیایید کمی سر بسر آقایون بذاریم !!!!
فقط لطفا (کیف و چمدان)خود را در دسترس نگه دارید !:d |
داماد و مادرزن!!!!!!!
داماد ما قهر است با مامانم اینها مدت: دوسال ، علت : دخالت های بی جا مامان ما اهل دخا لت نیست اصلا ً ور می زند دامادمان این اصغر آقا ویروس مادر زن ستیزی دارد ایشان بیماریی مسری، شبیه آنفولانزا مامان ما خیلی ردیف و با کلاس است با نطق هایی واقعاً بسیار شیوا قند تمام اهل خانه رفته بالا زیرا که شیرین است حرفش چون مربا نیش و کنایاتش همه از روی عشق است دارد صفایی در بیان طعنه حتی می گوید او از روی دلسوزی، نه چیزی هر نطق و هر فرمایش و هرایده ای را ایشان به عنوان مثا ل ، آن هم مود ب می گوید:«ای داماد بی سود و مزایا کاشانه ات مانند سمساری است ، ای وای این چیزهای کهنه آخر چیست اینجا پاشو برو یک توک پا تا مبل سازی قسطی بخر یک دست مبل شیک و زیبا ماشین تو چیزی به غیر از یک لگن نیست باید که باشی در نخ یک ماکسیما آپارتمانت هم که مثل لانه مرغ است پس زودتر تبدیل کن آن را به ویلا هرچند داری کار و باری در اداره در فکر شغل دومی هم باش اما چون مرد بی پول از نگاه خانواده فرقی ندارد با مترسک های صحرا خیر و صلاحت را فقط می خواهم ای مرد من نیستم اهل دخالت های بی جا» حالا قضاوت با شما اینها فضولی است داماد تا این حد نمک نشناس آیا |
لغت نامه آقایان! |
هر یک از تابلوهای زیر به چه مفهومی اشاره دارند؟
هر یک از تابلوهای زیر به چه مفهومی اشاره دارند؟ الف. فرمان زندگی را از همان اول، خودت به دست بگیر ب. اگر پرسپولیسی هستی آن گاه همسرت نباید استقلالی باشد الف. انتخاب همسر از بین آدمهای برجسته ب. شکم برجسته ممنوع! http://taknaz.ir/upload/5/0.00968100...1839143695.jpg الف. همیشه راه راست را برو ب. به طرف منزل مادرزن http://taknaz.ir/upload/5/0.05277900...1839141537.jpg ازدواج: الف. آغاز آزاد روابط ب. پایان روابط آزاد http://taknaz.ir/upload/5/0.09536600...1839142511.jpg الف. لطفا موالیدتان را كنترل كنید! ب. یکی کمه، دو تا غمه، سه تا که شد خاطرجَمعه! http://taknaz.ir/upload/5/0.13753900...1839143323.jpg الف. به سراغ شوهر که می روی تازیانه را فراموش نکن! ب. کتک زدن ممنوع http://taknaz.ir/upload/5/0.22286300...1839142339.jpg الف. ماه عسل به دریا نروید، غرق می شوید، حسرت به دل می مانید! ب. زیرآبی رفتن ممنوع http://taknaz.ir/upload/5/0.39455500...1839142964.jpg الف. بعد دوسال راه میندازیم یه مخزن گنده جوجه کشی! ب. دو فرزند کافی است! http://taknaz.ir/upload/5/0.43797200...1839143407.jpg الف. همدیگر را دور نزنید! ب. دور همدیگر بگردید! http://taknaz.ir/upload/5/0.48177200...1839144497.jpg الف. هنگام دعوا از چکش استفاده نکنید ب. زندگی شما به بن بست رسیده است |
یادداشت های یک دختر
اگر من هنوز ازدواج نکرده ام… تقصير ساعت کاري ام است که صبح خروسخوان مي روم و صلاة ظهر مي آيم و شانس ديده شدن را از دست مي دهم! تقصير خواهرم است که از شوهرش طلاق گرفت و باعث شد نظر همه نسبت به ما عوض شود! تقصير بابا است که آن قدر پول ندارد که چشم ملت در بيايد! تقصير مامان است… مگر نمي گويند مادر را ببين دختر را بگير؟! تقصير پسرعموست که نفهميد عقد دختر عمو و پسرعمو را در آسمان ها بسته اند! تقصير استادمان است که جلوي همه به من ابراز علاقه کرد و باعث شد ديگر کسي جرات نکند از من خواستگاري کند! تقصير مادر شوهر عمه است، مي دانم که بختم را او بسته! تقصير پسر همسايه دست راستي است که به خودش اجازه داد از من خواستگاري کند! تقصير پسر همسايه دست چپي است که به خودش اجازه نداد ازمن خواستگاري کند! تقصير تلويزيون است که توي همه سريال هايش همه جوان ها ازدواج مي کنند و اصلا به مشکلات ما جوان هاي ازدواج نکرده نمي پردازد! تقصير مطبوعات است که توي مطالبشان همه جوان ها از هم طلاق مي گيرند و مردم را نسبت به ازدواج بدبين مي کنند! تقصير دولت است که فکري براي حل بحران ازدواج جوان ها نمي کند! تقصير مجلس است که به جاي سربازي اجباري، پسرها را مجبور به ازدواج اجباري نمي کند! تقصير مردم است که انقلاب کردند و باعث شدند مدارس مختلط جمع بشود! تقصير رييس جمهور است که نمي آيد مرا بگيرد براي پسرش!!؟! تقصير عراق است که کلي از پسرهاي آماده ازدواج ما را به کشتن داد! تقصير هلند است که همجنس بازي را رواج داد تا مردها ديگر نيازي به زن گرفتن نداشته باشند! تقصير انگليس است، اين که اصلا گفتن ندارد. همه مي دانند که هميشه و همه جا کار، کار انگليس است! تقصير سازمان ملل است که روي سردرش نوشته شده"بني آدم اعضاي يکديگرند" اما مشخص نکرده که مثلا من جيگر کي هستم؟! تقصير کره زمين است که جوري نچرخيد که من و نيمه گمشده ام به هم برسيم! تقصير قمر است که روز به دنيا آمدن من در عقرب بود |
قبل از ازدواج:
مرد:سخته برام که صبر کنم. زن:می خای ترکم کنی؟ مرد:نه!من اصلا همچین فکری نکردم. زن:دوستم داری؟ مرد:مسلما.با تمام وجودم. زن:به من دروغ گفتی تا حالا؟ مرد:نه!این چه سوالیه که می پرسی؟ زن:بوسم می کنی؟ مرد:در هر فرصتی که پیش بیاد. زن:منو کتک میزنی؟ مرد:مگه دیوانه ای؟من همچین آدمی نیستم. زن:می تونم به تو اعتماد کنم؟ مرد:بله!!! زن:عزیزم!!! بعد از ازدواج:همین متن را از پایین به بالا بخوانید... |
شرایط ازدواج دختران برای پسران در استانهای مخ شهر خرم آباد از استان لرستان:شرایط عبارتند از *داشتن باشگاه بدنسازی *داشتن حداقل یك مقام نائب قهرمانی در مسابقات قویترین مردان ایران *داشتن عكس یادگاری و امضا از فرامرز خود نگار و محراب فاطمی *بازگرداندن كمك های مردمی مفقود شده در زلزله بم به مسئولان ذیربط!!! *نكته:در صورتی كه عضلات شكم شش طبقه باشند امتیاز ویژه محسوب خواهد شد!(5 امتیاز) 2-شهر تبریز از استان آذربایجان شرقی.شرایط عبارتند از: *تلفظ حرف ق *ادای كلمات قلقلك و قوز بالای قوز بدون كوچكترین اشتباه! *دانستن جواب مسئله 2x2 از لحاظ مختلف *بلد بودن جك های متعدد درباره بچه های تهران *داشتن مدال لیاقت و شجاعت از اداره فرهنگ و هنر تبریز جهت بستن بمب به كمر و منفجر كردن كامیون حامل جك های صادراتی تبریز به استان های همجوار. 3-شهر زاهدان از استان سیستان و بلوچستان.شرایط عبارتند از: *توانایی قورت دادن سه كیلو تریاك *توانایی عبور 20 كیلو محموله مواد مخدر از جلوی مأموران مرزبانی *داشتن مزرعه خشخاش *آشنایی دیرینه با عبدالقمر خان قاچاقچی پاكستانی *دارای رفت و آمد خانوادگی با جمشید هاشم پور! 4-شهر رشت از استان گیلان.شرایط عبارتند از: *داشتن رو حیه مهمان نوازی! *داشتن روحیه مهمان نوازی! *داشتن روحیه مهمان نوازی! *....... 5-شهر اصفهان از استان اصفهان.شرایط عبارتند از: *خوردن موز به صورت دو بار در هفته! *دست و دلباز بودن *داشتن حداقل سه بار سابقه دعوت دوستان به شام یا نهار و یا یكبار برگزاری مهمانی فامیلی *ننازیدن به سی و سه پل و سایر ابنیه تاریخی! *راستگویی و صداقت!!! 6شهر های سنندج و كرمانشاه از استان های كردستان و كرمانشاه.شرایط عبارتند از: *توانایی پوشیدن شلوار استرج و تنگ به مدت 24 ساعت *نداشتن سیبیل *تعهد به خاك ایران و نداشتن ادعای استقلال طلبی! *نداشتن سابقه دعوا و قلدری *نبریدن سر نویسنده این مطلب!!! 7-شهر آبادان از استان خوزستان.شرایط عبارتند از: *كوتاه كردن پشت مو و استفاده از عینك آفتابی فقط در صورت لزوم و زیر آفتاب! *پوشیدن پیراهن و شلوار سفید *نداشتن هیچ گونه ادعا نسبت به همنشینی با راكی-رامبو-جكی چان-بروسلی و بیل كلینتون *نداشتن هیچ گونه ادعای مالكیت نسبت به برج ایفل "برج پیزا-مجسمه آزادی و برج میلاد! *داشتن روحیه راستگویی و حقیقت طلبی(یعنی زیاد لاف نیاد) 8-شهر یزد از استان یزد.شرایط عبارتند از: *توانایی زیستن در آب و هوای خوش. *آشنایی با اشیائی چون چمن-سبزه-قناری و سایر موجودات زنده ساكن مناطق خوش آب وهوا *نداشتن روحیه آب زیر كاه و رندی *ادای حرف های خ و ق بدون تشدید 9-شهر تهران از استان تهران.شرایط عبارتند از: *داشتن تنها دو دوست دختر *آشنا نبودن با معنی و مفهوم كلمات دودره-تلكه-تیغیدن و .... *داشتن روحیه جوانمردی فقط شوخی بود |
با عرض پوزش از دختران ناز ایرانی |
تاثیرات اینترنت رو جوونا:::::::::::::::::
گله مي كرد ز مجنون ليلي كه شده رابطه مان ايميلي *** حيف از آن رابطه ي انساني كه چنين شد كه خودت مي داني *** عشق وقتي بشود دات كامي حاصلش نيست به جز ناكامي *** بهرت ايميل زدم پيش ترك جاي سابجكت نوشتم به درك *** به درك گر دل من غمگين است به درك گر غم من سنگين است *** به درك رابطه گر خورده ترك قطع آن هم به جهنم به درك *** آنقدر دلخور از اين ايميلم كه به اين رابطه هم بي ميليم *** مرگ ليلي،نت و مت را ول كن همه را جايok كنسل كن *** offكن كامپيوتر را جانم يار من باش وببين من آن ام *** اگرت حرفي و پيغامي هست روي كاغذ بنويسيد با دست *** خسته از فونت و ز فورمت شده ام دلخور از گردلي ،ات (@) شده ام *** كرد ريپلاي به ليلي مجنون كه دلم هست از اين سابجكت خون *** باشه فردا تلفن خواهم كرد هرچه گفتي تو همان خواهم كرد *** زودتر پيش تو خواهم آمد هم مرتب به تو سر خواهم زد *** راست گفتي تو عزيزم ليلي ديگر از من نرسد ايميلي *** نامه اي پست نمودم بهرت به اميدي كه سر آيد قهرت |
بنده خدا دخترا و مادر خانما که انقدر مظلومن!!!!{داش مشتی} |
روزی یک زوج، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختیشونو) بفهمن. |
|
دلایلی محکم برای افتخار به زن بودن یا مرد بودن
|
سلام دوستان
{شیت شدن}{شیت شدن}
|
الان رسیدیم خونه بعدازمسافرت ماه عسل وتوخونه جدیدمستقرشدیم خیلی سرگرم کننده است که واسه ریچاردآشپزی کنم امروزمیخوام یه جورکیک درست کنم که تودستوراتش نوشته 12 تخم مرغ راجداجدا میزنیم واسه همین من کاسه به اندازه کافی نداشتم ومجبورشدم کاسه قرض بگیرم تابتونم تخم مرغ هاروتوش بزنم سه شنبه ماتصمیم گرفتیم واسه شام سالاد میوه بخوریم درروش تهیه اون نوشته شده بود بدون پوشش سروشود(لباس)خوب من هم این دستورروانجام دادم ولی ریچاردیکی ازدوستاشو واسه شام آورده بود خونمون نمیدونم چرا هردوتاشون وقتی داشتم واسشون سالاد سرومیکردم عجیب وشگفت زده به من نگاه میکردن(بدون پوشش درلغت آشپزی یعنی بدون سس) چهارشنبه من امروزتصمیم گرفتم برنج درست کنم ویه دستورغذایی پیداکردم واسه این کارکه میگفت قبل ازدم کردن برنج کاملا شستشوکنین پس من آبگرمن روراه اندازی کردم ویه حموم حسابی کردم قبل ازاینکه برنج رودم کنم ولی من آخرش نفهمیدم این کارچه تاثیری تودم کردن بهتربرنج داشتچ پنج شنبه بازهم امروزریچاردازم خواست که واسش سالاد درست کنم خوب من هم یه دستور جدید روامتحان کردم توی دستورش گفته بود موادلازم راتهیه کنید وآنهاروروی یه ردیف کاهوپخش کنین وبذارید یک ساعت بمونه قبل ازاینکه اونوبخورید خوب منم کلی گشتم تایه باغچه پیداکردم وسالادموروی کاهوهایی که اونجابودپخش وپراکردم وفقط مجبورشدم یه ساعت اونجاوایستم تایه سگی نیاداونوبخوره ریچارداومد اوناوازم پرسید که حالم خوبه؟؟نمیدونم چرا؟عجیبه!!حتماتوکارش خیلی استرس داشته باید سعی کنم یه کمی دلداریش بدم جمعه امروزیه دستورغذایی راحت پیداکردم نوشته بود همه موادلازم روتوی کاسه بریزوبزن به چاک (درغذامخلوط کردن به زبان عامیانه بزن به چاک) خوب منم ریختم توکاسه ورفتم خونه مامانم ولی فکرکنم دستوراشتباه بود چون وقتی برگشتم خونه مواد همونجوری که ریخته بودمشون توی کاسه مونده بودن شنبه ریچاردامروزرفت مغازه ویه مرغ خرید وازمن خواست که واسه مراسم روزیکشنبه اونوآماده کنم ولی من مطمئن نبودم که چه جوری میشه تن یه مرغ لباس کرد وآمادش کرد.قبلابه این نکته تومزرعمون توجه نکرده بودم ولی بلاخره یه لباس قدیمی عروسک پیداکردم باکفشهای خوشگلش... وای من فکرمیکنم مرغه خیلی خوشگل شده بود وقتی ریچاردمرغ رودیداول شروع کردتاشماره 10 شمردن ولی بازم خیلی پریشون بود حتمابه خاطرشغلشه یاتوقع داشته مرغه واسش برقصه وقتی ازش پرسیدم عزیزم اتفاقی افتاده شروع کردبه گریه وزاری وهی دادمیزد آخه چرامن ؟چرامن؟هوووم حتمابه خاطراسترس کارشه میدونم |
سه زن انگليسي ، فرانسوي وایرانی با هم قرار ميزارن كه اعتصاب كنن و ديگه تو خونه كار نكنن ، و بعد از يك هفته نتيجه كارو بهم بگن
زن فرانسوي گفت: به شوهرم گفتم كه من ديگه خسته شدم بنا براين نه نظافت منزل ، نه آشپزي ، نه اوتو و خلاصه از اينجور كارا ديگه بريدم . خودت يه فكري بكن من كه ديگه نيستم يعني بريدم. روز بعد خبري نشد ، روز بعدش هم همينطور . روز سوم اوضاع عوض شد ، شوهرم صبحانه را درست كرده بود و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتي بيدار شدم رفته بود . زن انگليسي گفت: من هم مثل فرانسوي همونا را گفتم و رفتم كنار. روز اول و دوم خبري نشد ولي روز سوم ديدم شوهرم ليست خريدو كاملا تهيه كرده بود ، خونه رو تميز كرد و گفت كاري نداري عزيزم منو بوسيد و رفت. زن ایرانی گفت : من هم عين شما همونا رو به شوهرم گفتم روز اول چيزي نديدم روز دوم چيزي نديدم روز سوم چيزي نديدم شكر خدا روز چهارم يه كمي تونستم با چشم چبم ببينم |
کلاسهای ویژه ی آقایون !!!
مرکز آموزش بزرگسالان برگزار میکند: |
|
شعر جدید حسنی نگو بلا بگو
حسنی نگو جوون بگو علاف و چش چرون بگو موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه نه سیما جون ،نه رعنا جون نه نازی و پریسا جون هیچ کس باهاش رفیق نبود تنها توی کافی شاپ نگاه می کرد به بشقاب ! باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟ نه نمی رم نه نمی رم به دخترا دل می بازی ؟! نه نمی دم نه نمی دم گل پری جون با زانتیا ویبره می رفت تو کوچه ها گلیه چرا ویبره میری ؟ دارم میرم به سلمونی که شب برم به مهمونی گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین یه کمی به من سواری می دی ؟! نه که نمی دم چرا نمی دی ؟ واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم اما تو چی ؟ نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری موی ژلی ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه در واشد و پریچه با ناز اومد تو کوچه پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟ مامان پری ،از اون بالا نگاه می کرد تو کوچه را داد زد وگفت : اوی ! بی حیا برو خونه تون تورا بخدا دختر ریزه میزه حسابی فرز وتیزه اما تو چی ؟ نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه نازی اومد از استخر تو پوپکی یا نازی ؟ من نازی جوانم میای بریم کافی شاپ؟ نه جانم چرا نمی ای ؟ واسه اینکه من صبح تا غروب ،پایین ،بالا ،شمال ،جنوب ،دنبال یک شوهر خوب اما تو چی ؟ نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه حسنی یهو مثه جت رسید به یک کافی نت ان شد ورفت تو چت روم گپید با صدتا خانووم! هیشکی نگفت کی هستی ؟ چی کاره ای چی هستی ؟ تو دنیای مجازی علافی کرد وبازی خوشحال وشادمونه رفت ورسید به خونه باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟ اره می خوام اره میخوام چاهارتا شرعا بگیرم ؟ اره می خوام اره میخوام حسنی اومد موهاشو یه خورده ابروهاشو درست وراست وریس کرد رفت و تو کوچه فیس کرد یه زن گرفت وشاد شد زی ذی شد و دوماد شد |
تصور دخترها درمورد ازدواج کردن! قبل از ازدواج! بعد از ازدواج . . . . |
شوهر عزيزم
قبل از اينکه از مسافرت برگردی فقط ميخواستم در مورد يه تصادف خيلی خيلی کوچيک بهت بگم که وقتی ميخواستم ماشين رو توی پارکينگ بذارم اتفاق افتاد. خوشبختانه من اصلاً صدمه نديدم، بنابراين اصلاً نگران حال من نباش. من خوبم... داشتم از فروشگاه برميگشتم خونه، خواستم ماشين رو توی پارکينگ بذارم که اشتباهاً بجای اينکه پدال ترمز رو فشار بدم، پدال گاز رو فشار دادم. اتفاق مهمی نيفتاد. در پارکينگ يه کم خراب شد. ماشين من هم آروم به ماشين تو برخورد کرد و ايستاد. من واقعاً متأسفم، ميدونم که تو با اون قلب مهربونت من رو ميبخشی... نميدونی چقدر تو رو دوست دارم... مشتاقانه منتظرم از سفر برگردی و تو رو در آغوشم بگيرم. همسر دوست داشتنی تو راستی، يه عکس از صحنه تصادف برات ميفرستم تا زياد نگران نباشی. http://upload1.imgdl.ir/images/358image001.jpg در ضمن دوست دخترت هم زنگ زد !!!.......... |
همیشه خانم ها به امر شریف «شرط و شروط تعیین کردن» مشغولن. ولی حالا وقتشه که ما مردها هم تکلیف خودمون رو روشن کنیم... |
به دنبال قانون جدید مجلس اسلامی و اجازه تجدید فراش برای آقایان. --------------------------- زن می فرماید ---------------------------- همسرم می گفت بد جوری هراسانم همش در پی آ یینه بین و فال و فنجانم همش حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟ صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم چونکه با اسم هوو می لرزد این جانم همش همسر خوبی نبودم ، می پذیرم کاملا خاطرت آسوده باشد فکر جبرانم همش مُرد دیگر آن زن خود خواه لوس بی ادب بعد از این یک خانم خوش خلق و مامانم همش بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از این در پی کفش و لباس و کیف ارزانم همش هرچه می خواهی برایت می پزم عالی جناب قرمه سبزی یافسنجان ؟تحت فرمانم همش جای کافی شاپ و استخر و سونا و سینما بیشتر پیش شما در خانه می مانم همش جیغ هایم ، نعره هایم ،اخم هایم را ببخش یک مریضی بود و فعلا تحت درمانم همش نیستی آش دهن سوزی ولی با این همه بی شما حس می کنم در سطر پایانم همش ---------------------- مرد می فرماید --------------------- گفتم ای یارم، نگارم، همسرم اصلا نترس کاسبی راکد شده در اوج بحرانم همش بنده در فکرچک برگشتیم هر روز و شب هیچ می پرسی چرا سر در گریبانم همش ازدواج این روزها آن هم مجدد، ساده نیست تازه از آن بار اول هم پشیمانم همش |
وقتي يه دختر..... |
مرد اولی: امان از دست این زنها!؟ زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت! دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !!!! ؟؟؟؟؟ زن به شوهر: من احمق بودم که باهات ازدواج کردم! مرد: عزیزم چرا عصبانی می شی! خب من هم عاشقت بودم اینو نفهمیدم !!!! ؟؟؟؟؟ یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه: مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره !!!!! ؟؟؟؟؟؟ مرد به زن: عزیزم ممنونم ازت! تو اعتقاد به دین رو به زندگیم آوردی! چون من قبل از ازدواج معتقد بودم جهنم اصلاً وجود نداره !!!!! ؟؟؟؟؟؟؟ زمانی که یک زن که با مردی ازدواج می کند انتظار دارد که او تغییر کند ولی اینگونه نمی شود زمانی که یک مرد با زنی ازدواج می کند مطمئن است که آن زن تغییر نمی کند و اینگونه می شود یک زن در بحث حرف آخر را می زند بعد از آن، هر حرفی که مرد بزند، شروع یک بحث جدید است و خداوند زن را آفرید تا هیچ مردی به مرگ طبیعی نمیرد (سوره سکته آیات حرص تا دق) قوانین طلائی همسرداری (برای مردان) : قانون اول: باید زنی داشته باشید که در کارهای خانه مثل آشپزی، تمیزکاری، گردگیری و … خوب باشد. قانون دوم: باید زنی داشته باشید که موجبات سرگرمی و خنده و شادی شما را فراهم نماید. قانون سوم: باید زنی داشته باشید مورد اعتماد و اطمینان و راستگو … قانون چهارم: باید زنی داشته باشید که از بودن با او لذت ببرید و باعث آرامش خاطر شما باشد قانون پنجم: خیلی خیلی اهمیت دارد که این چهار زن از وجود یکدیگر بی خبر باشند !!! زن به شوهرش می گه: شوهر همسایه هر روز صبح که میخواد بره سر کار زنش رو میبوسه! تو چرا این کار رو نمی کنی؟ شوهر میگه: آخه من که زنه رو خوب نمی شناسم!! بچه از باباش می پرسه: بابا، تو بهشت زنها از شوهراشون جدا زندگی میکنند یا باهم هستن؟ باباهه میگه: بچه جون، اگه زنها با شوهراشون یکجا باشن که آنجا دیگه بهشت نمیشه !!! مرد احساس را کشف کرد و زن عشق را، مرد کار را کشف کرد و زن خانه داری را، مرد پول را اختراع کرد و زن خرید را، از آن زمان، مرد چیزهای بسیار زیادی کشف و اختراع کرد، و زن همچنان در حال خرید است !!! یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد یک مرد موفق مردیست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می کند یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند برای اینکه با یک مرد شاد باشید باید او را کاملا درک کنید و کمی دوست داشته باشید برای اینکه با یک زن شاد باشید باید او را کاملا دوست داشته باشید و اصلا سعی نکنید که او را درک کنید مردان متاهل بیشتر از مردان مجرد عمر می کنند در عوض مردان متاهل بیشتر آرزوی مرگ می کنند برنده جایزه نوبل ادبیات در زمان تقدیم جایزه خود به همسرش گفت: این جایزه را به همسر عزیزم تقدیم می کنم که با نبودش باعث شد من بتونم این کتاب را تمام کنم! |
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشکهایش را پاک میکرد و فنجانی قهوه مینوشید پیدا کرد ...در حالی که داخل آشپزخانه میشد پرسید: چی شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟!شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت: هیچی فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته...؟!زن که حسابی تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشمهایش پر از اشک شد و گفت : آره یادمه...شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!زن در حالی که روی صندلی کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه، انگار دیروز بود!مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی یا ۲۰ سال میفرستمت زندان آب خنک بخوری ؟!زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و...!مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم |
انواع ازدواج های پیشنهادی: * ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است. * ازدواح مفرح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری بگیرد. * ازدواج موجه: چرا مردی که زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری دارد، به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و صبر در امتحان الهی، به پای او بماند؟ موجه است که در این هنگام هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش اقدام کند. * ازدواج متمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش ندارد. بعد زنی بگیرد که آن صفت ها را داشته باشد. * ازدواج مثلث: مرد تقوی پیشه کرده و به سه زن قناعت نماید. * ازدواج مربع: مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد. * ازدواج ملون: مرد چهار زن بگیرد: سفید پوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زرد پوست. * ازدواج منظم: مرد هر شش ماه یک بار زن بگیرد. * ازدواج میسر: مرد هر زنی را که برایش میسر است بگیرد. * ازدواج مشبک: مرد یک شبکه هرمی ازدواج راه بیندازد. به این معنی که هر زنی گرفت، آن زن، چهار زن دیگر را هم به او معرفی کند و او همه آنها را بگیرد. |
سالگرد ازدواج 1) زن: عزیزم امید وارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد. 2) مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟ روز زن 1)زن: عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه 2)مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟) روز مرد 1) زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم. 2) مرد: حالا اشکال نداره عزیزم، سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی میاد) 40 روز بعد از تولد بچه 1) زن: وای مامانی بازم گرسنه هستی؟ (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟) 2)مرد: با دهان پر(نه عزیزم ندیدم، راستی عزیزم شیر خشک چقدر خوشمزه است؟) 40 سال بعد 1)زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم 2)مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم ؟ 2 ثانیه قبل از مرگ 1) زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم 2) مرد: گشنمه وصیت نامه 1) زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم و نثارشان می کردم تمام زندگی ام را!! 2) مرد: شب هفتم قرمه سبزی بدید! اون دنیا 1)زن : خطاب به فرشته ی مسئول: خواهش می کنم ما را از هم جدا نکنید، نه... نه... عزیزم... خدایا به خاطر من... (و سر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت) 2)مرد: خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن |
خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن : کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن ! ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل ! خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال ! هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو غیـــــــر خرج عیـــــد و ... غیــــر از رختِ نو "سین" یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد "سین" دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــن تا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن ! "سین" سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ "سین" چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ ! "سین" پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن ! تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن ! .... آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد ! گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !! من دو "سین" کم دارم ، ای نیکـو خصال ! .... گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم !! "سین" ششم ، سنگ قبـــری بهر من ! تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن ! "سین" هفتم ، سوره ی الحمد خوان ... بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان !!! |
|
اکنون ساعت 06:38 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)