پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

دانه کولانه 05-16-2008 04:30 PM

دین و دل دادم و مهرت خریدم
ترسم آخر که وفایت نبینم
بس جفا دیدم و محنت کشیدم

NeGin 05-16-2008 08:36 PM

مرا آن دل كه بر دريا زنم، نيست
ز پا اين بند خونين بر كنم نيست
اميد آنكه جان خسته ام را
به آن ناديده ساحل افكنم نيست

SonBol 05-16-2008 08:57 PM

تو غریبی و من انگار غریبانه ترم
بی تو در شهر تو من از همه بیگانه ترم

NeGin 05-16-2008 09:38 PM

مپرسيد، اي سبكباران! مپرسيد
كه اين ديوانه ي از خود به در كيست؟
چه گويم! از كه گويم! با كه گويم
كه اين ديوانه را از خود خبر نيست

kalantar48 05-17-2008 10:40 AM

تا که می‌جستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان


NeGin 05-17-2008 11:43 AM

نه آن دريا، كه شعرش جاودانه است،
نه آن دريا، كه لبريز از ترانه ست .
به چشمانت بگو بسپار ما را،
به آن دريا كه ناپيدا كرانه ست

دانه کولانه 05-17-2008 04:06 PM

تو شراب و ما سبویی تو چو آب و ما چو جویی
نه مکان تو را نه سویی و همه به سوی مایی

NeGin 05-17-2008 10:14 PM

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

haj_amir 05-18-2008 02:24 AM

آن که ناوک بر دل من زير چشمي مي‌زند
قوت جان حافظش در خنده زير لب است

kalantar48 05-18-2008 05:24 AM

تحصيل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب اين فضايل



اکنون ساعت 08:54 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)