پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 01-18-2011 08:30 PM

می خـر ا بـا تـيــا ن‌


حافظ
* من‌ نخواهم‌كرد ترك‌ لعل‌ يار وجام‌ می
زاهدان‌، معذورداريدم‌ كه‌اين‌ام‌ مذهب‌است‌!

* ورای طاعت‌ ديوانه‌گان‌ زمامطلب‌
كه‌شيخ‌ مذهب‌ ما عاقلی گنه‌دانست‌.

* حافظا! روز اجل‌ گر به‌كف‌آری جامی
يكسرازكوی خرابات‌ برندت‌به‌بهشت‌!

* توو تسبيح‌و مصلا و ره‌ زهدوصلاح‌
من‌و میخانه‌و زنار و ره‌ ديروكنشت
صوفی آن‌ صاف‌ بهشتی نبود، زان‌كه‌چومن‌
خرقه‌ درميكده‌ها رهن‌ می ناب‌ نهشت‌.

* ساقی! بيارباده‌ كه‌ماه‌ صيام‌ رفت‌.
درده‌ قدح‌! كه‌موسم‌ ناموس‌ونام‌ رفت
وقت‌ عزيزرفت‌، بيا تاقضاكنيم‌
عمری كه‌ بی حضور صراحی وجام‌ رفت‌
درتاب‌ توبه‌ چندتوان‌سوخت‌ همچوعود؟
می ده‌! كه‌عمر برسر سودای خام‌ رفت
بربوی آن‌كه‌ جرعه‌ جامت به‌مارسد
درمصطبه‌ دعای تو هرصبح‌وشام‌ رفت‌.
دل‌را كه ‌مرده‌بود حياتی زنو رسيد
تا بوئی ازنسيم‌ میاش‌ درمشام‌رفت‌.

* عشقت‌ رسد به‌فرياد، ورخود به‌سان‌ حافظ
قرآن‌ ز بر بخوانی برچارده‌روايت‌ !

* حديث‌ عشق‌ زحافظ شنو نه‌ازواعظ
اگرچه‌ صنعت‌بسياردرعبارت‌كرد
ثواب‌ روزه‌ وحج‌ قبول‌ ، آن‌كس‌يافت‌
كه‌ خاك‌ ميكده‌یعشق‌را زيارت‌كرد!

* مريد پيرمغانم‌: زمن‌مرنج‌ ای شيخ‌
چراكه‌ وعده‌توكردی و اوبه‌جاآورد !

* من‌و انكار شراب‌؟ ـ اين‌ چه‌حكايت‌باشد!
غالبا اين‌قدرم‌ عقل‌وكفايت‌ باشد!
من‌كه‌ شب‌ها ره‌ تقوازده‌ام‌ بادف‌وچنگ‌
اين‌زمان‌ سربه‌ره‌آرم‌؟ ـ چه‌حكايت‌باشد؟
بنده‌ پير مغانم‌ كه‌زجهل‌ام‌برهاند
پيرما هرچه‌كند عين‌ ولايت‌ باشد!

* بهوش‌باش‌، كه‌هنگام‌ باد استغنا
هزارخرمن‌ طاعت‌ به‌نيم‌جو ننهند!

* باشد ، ای دل‌ ، كه‌در ميكده‌ها بگشايند
گره‌ازكار فروبسته‌ ما بگشايند.
اگرازبهر دل‌ زاهد خودبين‌ بستند
دل‌ قویدار! كه‌ ازبهرخدا بگشايند
به‌صفای دل‌ رندان‌! كه‌صبوحی زده‌گان‌
بس‌ در بسته‌ به‌مفتاح‌ دعا بگشايند.

behnam5555 01-18-2011 08:33 PM


چند راهکار برای غلبه بر مشکلات بدن
مي دانيم که درد جسماني علامت و نشانه ايجاد مشکل و ناهنجاري در بدن است و عوامل مختلفي باعث درد و ناراحتي جسماني مي شوند. بعضي از اين عوامل موقتي و برخي نيز طولاني مدت و نيازمند دارو و درمان هستند.
در اينجا ما ترفند هايي را بيان مي کنيم که شما با دانستن و بکار بستن آنها، بعضي از درد ها را مي توانيد موقتا کاهش بدهيد.

خارش گلو
وقتي کودک بوديد، قلقلک دادن زير بغل شما يک سرگرمي جالب بود. حالا در بزرگسالان هم مي توان از اين ترفند براي رهايي از مشکل خارش گلو استفاده کرد. وقتي که سلول هاي عصبي گوش تحريک بشوند، باعث اسپاسم عضلات گلو و گردن شده و در نتيجه شما را از شر خارش گلو راحت مي کنند. پس قلقلک دادن گوش، باعث رفع خارش گلو مي گردد!

بر درد آمپول غلبه کنيد
به راحتي با سرفه کردن در حين تزريقات، مي توانيد درد آمپول را کاهش دهيد. سرفه کردن در اصل يک ترفندي است که باعث افزايش سريع و موقتي فشار در قفسه سينه شده و مسيرهاي عصبي درد را مسدود مي کند.

از شر جرم هاي بيني راحت شويد
فين کردن شديد را فراموش کنيد. در اينجا يک ترفند بسيار سريع و آسان براي راحت شدن از جرم ها وجود دارد: بطور متناوب با زبان خود به سقف دهانتان ضربه بزنيد، سپس با يک انگشت خود وسط دو ابرو را فشار دهيد. اين کار باعث مي شود که تيغه بيني، عقب و جلو رفته و پس از ۲۰ ثانيه، جرم هاي متراکم شده و آماده تخليه مي شوند!

از شر رفلاکس مري راحت شويد
کساني که دچار رفلاکس مري هستند، اگر به پهلوي چپ بخوابند، کمتر به اين مشکل دچار مي شوند! مري و معده تحت يک زاويه اي بهم وصل هستند، وقتي به پهلوي راست بخوابيد، سطح معده بالاتر از مري قرار مي گيرد، در نتيجه غذا و اسيد به مري بر مي گردد.

درد دندان
با يک تکه يخ، قسمت v شکل بين انگشتان اشاره و شست را بماليد، بسادگي درد دندان را کاهش مي دهيد.

نوک انگشت تان را سوزانده ايد؟
اگر در اثر تماس ناگهاني با اجاق گاز يا قابلمه داغ نوک انگشت تان را سوزانده ايد، به سرعت قسمت آسيب ديده را تميز کنيد و با يک تکه يخ ماساژ بدهيد. اگر يخ نبود، از آب سرد نيز مي توانيد استفاده کنيد.

سرتان گيج مي رود و به دوران افتاده است
کافي است فقط يک دست تان را روي يک نقطه ثابت قرار دهيد، بسرعت دوران سرتان خوب مي شود. قسمتي از گوش که مسئول فقط تعادل است در داخل يک مايع شناور مي باشد، هر گاه اين مايع جابه جا بشود، تعادل شما بهم مي خورد، بکمک يک مرجع ثابت بيروني، مغز سريع تعادل خود را به دست مي آورد.

جلوي خونريزي را با يک انگشت بگيريد
گرفتن بيني و به عقب برگرداندن سر، راه متداول جلوگيري از خونريزي بيني است، اما شما اگر مقداري پنبه را درست زير گردي لب بالايي، روي لثه بگذاريد و با يک انگشت آن را فشار دهيد، خونريزي قطع مي شود.

از تپش قلب در هنگام عصبانيت جلوگيري کنيد
به انگشت شست خود، فوت کنيد! عصب واگ که ضربان قلب را کنترل مي کند، بکمک نفس کشيدن، آرام مي گيرد.

مغز خود را گرم نگه داريد
بسيار چيز هاي کم اهميتي هستند که مغز را سرد و فلج مي سازند. در اين حالت، زبان خود را به سقف دهانتان فشار دهيد، بطوريکه بيشترين مقدار از سقف را بپوشاند، در اين صورت سر درد بر طرف مي شود! اين سردرد مي تواند ناشي از يک بستني يخي باشد.

خواب رفتگي
اگر دست شما موقع رانندگي يا نشستن، در اثر يک وضعيت نادرست بخواب رفته باشد، به آرامي حرکت دادن سر به چپ و راست، در کمتر از يک دقيقه مي تواند اين مشکل را حل کند و از شر گزگز و سوزني شدن دست راحت شويد.




behnam5555 01-18-2011 08:35 PM


دوستت دارم

دوست دارم دوست دارم
دوست دارم دوست دارم
قد تموم آدما
قد تموم عاشقا
دل بردی و پنهون شدی
دل بردی و پنهون شدی
از من چرا ای بی وفا
از من چرا از من چرا
عاشق شدم عاشق شدم
عاشق شدم عاشق شدم
از چشم من پنهون نشو
از چشم من پنهون نشو
تنها شدم تنها شدم
تنها شدم تنها شدم
تنها نرو تنها نرو
تنها نرو تنها نرو

پر می کشی تا آسمون
من خسته بی بال و پر
پر می کشی تا آسمون
من خسته بی بال و پر
روزی که برگردی دگر
از من نمی بینی اثر
روزی که برگردی دگر
از من نمی بینی اثر
روزی که برگردی دگر
از من نمی بینی اثر
دوست دارم دوست دارم
دوست دارم دویت دارم
قد تموم آدما
قد تموم عاشقا


شعر :عبدالجبار کاکایی


behnam5555 01-18-2011 08:37 PM



زنجبیل : دارویی برای درمان تمامی دردها


زنجبیل بعنوان یك درمان خانگی برای زنان باردار، بیماران تحت شیمی درمانی و مسافرانی كه دچار ضعف معده هستند به منظور رفع حالت تهوع، شناخته شده است.

به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، این بار متخصصان كالج و دانشگاه ایالتی جورجیا در آمریكا دو نوع ماده شیمیایی موجود در زنجبیل را معرفی كرده‌اند كه «جینگرول» و «فنول» نام دارند و می‌توان از آنها بعنوان داروی مسكن و ضد درد استفاده كرد.

در مجموعه‌ای از آزمایشات 74 فرد سالم برای درمان دردهای ماهیچه‌ای به طور منظم دو گرم زنجبیل خام یا همراه با غذا مصرف كردند و گروهی از آنها هم هر روز به مدت 11 روز از یك شبه دارو استفاده كردند.


این افراد همگی در نوبت‌های مشابه تمرینات ورزشی انجام دادند با این هدف كه در آرنج‌های آنها التهاب و درد ماهیچه‌ای ایجاد شود.

این متخصصان دریافتند كه زنجبیل خام میزان دردهای ماهیچه‌ای را تا 25 درصد در افرادی كه دچار این دردها شده‌ بودند،‌ كاهش داد.


به گزارش مجله تایم، در افرادی هم كه زنجبیل پخته با غذا خورده بودند این دردها 23 درصد كاهش یافت.

به گفته پزشكان، ریشه زنجبیل قرنهای زیادی است كه بعنوان یك داروی مهم و با مصارف درمانی مورد استفاده دارد. برخی از آزمایشات حتی نشان داده كه این گیاه به كاهش كلسترول هم كمك می‌كند.





behnam5555 01-18-2011 08:40 PM

بزرگان....


هر حقی یک مسوولیت، هر فرصتی یک اجبار و هر مالکیتی یک وظیفه به همراه دارد.
جان دراکلفر

تا زمانی که توده مردم برای بهبود حال یکدیگر احساس مسوولیت نکنند، عدالت اجتماعی تحقق نمیابد.
هلن کلر

هیچ فرازی در برابر آدمهای پاکباخته توان ایستادگی ندارد.
ارد بزرگ

ما هنوز در زمان ما قبل تاریخ هستیم! زیرا تاریخ بشریت آن روز آغاز میشود که بشر از همه رنجها و گرفتاریها نجات یابد.
فتحی الرمکی

زندگی گره ای نیست که در جست و جوی گشودن آن باشیم، زندگی واقعیتی است که باید آن را تجربه کرد.
سورن کی یرکگارد

پرهیزگار باش که هرگز هیچ پرهیزگاری از درستی نمی میرد.
غزالی طوسی

دریاها نماد فروتنی هستند، در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچگاه آن را به رخ ما نمیکشند.
ارد بزرگ

این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش دنیا را ارزشمند میکند.
فرانکلین پی جونز


نباید از خسته بودن خودت شرمنده باشی، بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی.
هیلز هام

اگر میبینی کسی به تو لبخند نمیزند، علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن.
دبل کارنگی


شاد ماندن به هنگامیکه انسان در گیرودار کارهای ملال آور و پر مسئولیت است، هنر کوچکی نیست.
نیچه


behnam5555 01-18-2011 08:44 PM


اس ام اس فلسفی

نمی‌توانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما می‌توانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه بسازند.
ضرب‌المثل چینی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

حتی میمونها نیز گاهی از درخت می‌افتند .
ضرب‌المثل ‌ژاپنی


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بدگویی ، رسوایی در پی دارد .
ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر می‌خواهید فرزندانتان روی پای خود بایستند، مسؤولیت‌هایی روی دوش آنها بگذارید.
ابیگیل فون بورن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زمین به دوش خود الوند و بیستون دارد—غبار ماست که بر دوش او گران بوده ست .
اقبال لاهوری

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بن وریشه هستی مانند گردونه ای دوار است که همه چیز را گرد رسم کرده است برسان : گردش روزها ، چرخش اختران و ستارگان ، چرخش آب بر روی زمین ، زایش و مرگ، نیکی و بدی ، گردش خون در بدن ، حرکت اتم و …
ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای که در رنج و عذابی ! تو آنگاه رستگاری که با ذات و هویت خویش یکی شوی .
جبران خلیل جبران

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انسان های آزاده دل شکسته و پر غرور ، خود را از تیررس نگاه دیگران پنهان می کنند .
فردریش نیچه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میدان پیمان های گسسته ، همچون مردابی دهشتناک است که باید از آن گریخت .
ارد بزرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست .
بزرگمهر


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر حقی یک مسؤولیت، هر فرصتی یک اجبار و هر مالکیتی یک وظیفه به همراه دارد.
جان د راکلفر


behnam5555 01-18-2011 08:48 PM





این داستان بر گرفته از کتاب دانستنیهایی درباره جن

تالیف حضرت حجته السلام والمسلمین حاج شیخ ابوعلی خداکرمی

ماجرایی واقعی درباره ی ازدواج جن با انسان نقل شده که از این قرار است:
ماجرایی در تاریخ ۱۳۵۹ شمسی مطابق با ۱۹۸۰ میلادی ماه آوریل بوقوع پیوست، که اهالی کشور مصر به شهرهای نزدیک و روستا های مجا ور را به خود معطوف داشت ، و آنرا نویسنده معروف ، استاد اسماعیل ، در کتاب خود به نام ((انسان و اشباح جن)) چنین می نویسد:

مرد ۳۳ ساله ای ، به نام عبدالعزیز مسلم شدید ، ملقب به <ابوکف> که در دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده بود ، به نیروهای مسلح پیوست و در جنگ خونین جبهه ی کانال سو ئز ، به ستون فقراتش ترکش اصابت کرد واین مجروحیت او منجر به فلج شدن دو پایش گردید ، نا چار جبهه را ترک کرده به شهر خود بازگشت تا در کنار مادر و برادرانش با پای فلج به زندگی خود ادامه دهد. در همان شب اول که از غم و اندوه رنج می برد، ناگاه زنی را دید که لباس سفید و بلندی پوشیده و سر را با پارچه سفیدی پیچیده، در اولین دیدار او همچون شبحی که بردیوار نقش بسته مشاهده کرد.زمانی نگذشت که همان شبح در نظرش مانند یک جسم جلوه نموده ، و به بستر (ابوکف) نزدیک شد و گفت:ای جوان اسم من (حاجت ) است و قادر هستم به زودی بیماری تو را درمان نمایم . لکن به یک شرط که با دختر من ازدواج کنی. ابوکف جوابی نداد ، زیرا که وحشت ، قدرت بیان را از اوگرفته بود و اورا در عرق غوطه ورکرده بود. زن دوباره سخن خود را تکرار نمود ه اضافه کرد که من از نسل جن مومن هستم و قصد کمک به شما و به نوع انسانها را دارم ، و در همین حال از دیواری که بیرون آمده بود ناپدید شد .
ابو کف این قضیه را به کسی اظهار نکرد زیرا می ترسید او را به دیوانگی متهم سازند . باز شب دوم دوباره(حاجت) آمد و تقاضای شب اول را تکرار کرد ، ابو کف نتوانست جواب قاطعی بدهد . شب سوم باز آمد و گفت: تنها کسی که میتواند خوشبختی تو را فراهم کند دختر من است ، ابو کف مهلت خواست که در این خصوص فکر کند ، بعد تصمیم گرفت که اول شب ، در اتاقش را از داخل قفل کند و به رختخواب برود تا کسی نتواند وارو شود اما یکدفعه دید ( حاجت) ودخترش از درون دیوار عبور کردند و نزد او آمدند و تا صبح با او مشغول شب نشینی بودند . در همان شب وقتی که ابوکف به چهره ی دختر نگاه کرد ، دید چهره ی جذاب ،بدن لطیف قد کشیده ، گردن بلند و مثل نقره می درخشید.رو کرد به (حاجت ) و گفت: ((من شرط شما را پذیرفتم )) ، (حاجت) وسیله ی عروسی را فراهم کرد . شب بعد با موسیقی و ساز و دهل عروسی را انجام دادند، در حالی که کسی از انسانها آن آواز را نمی شنیدند ، عروس را با این وضع وارد خانه کردند .(حاجت)عروس و داماد را به یکدیگر سپرد و از خانه بیرون رفت هنوز داماد عروسش را در بستر به آغوش نکشیده بود که احساس کرد پاهایش جان گرفته است
.روز بعد هنگامی که مادر و برادران متوجه شدند که (ابوکف )سلامتی خود را بازیافته و با پای خود راه می رود خوشحال شدند لیکن او سر را به کسی نگفت.این شادی بطول نینانجامید،زیرا که به زودیروش و رفتار ابوکف تغییر کرد او در اتاقش می نشست و بجز موارد محدود بیرون نمی آمد.تمام کارهای لازم را مانند غذا خوردن و استحمام را همانجا انجام می داد ،تمام روز و شبش را در پشت در سپری کرد.آخرالامر برادران متوجه شدندکه او با کسی که قابل رویت نیست صحبت می کند. گمان کردند که عقلش را از دست داده ،اما او با عروس زیبایش در عیش و نوش و خوشبختی بود


behnam5555 01-18-2011 08:51 PM


تفاوت بچه های ژاپنی و ایرانی

در مهد کودکهای ایران ۹ صندلی میذارن و به ۱۰ بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره گرگه و …. ادامه بازی. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن.
با این بازی ما از بچگی به کودکان خود آموزش میدیم که هرکی باید به فکر خودش باشه.در مهد کودکهای ژاپن ۹ صندلی میذارن و به ۱۰ بچه میگن اگه یکی روی صندلی جا نشه همه باختین. لذا بچه ها نهایت سعی خودشونو میکنن و همدیگر رو طوری بغل میکنن که کل تیم ۱۰ نفره روی ۹ تا صندلی جا بشن و کسی بی صندلی نمونه. بعد ۱۰ نفر روی ۸ صندلی، بعد ۱۰ نفر روی ۷ صندلی و همینطور تا آخر.


با این بازی اونا به بچه هاشون فرهنگ همدلی و کمک به همدیگر رو یاد میدن!


behnam5555 01-18-2011 08:56 PM


ضرب المثلهای ملل

بین زن کور و شوهر لال همیشه صلح حاکم است.(لهستانی)

بدون خطر نمی توان بر خطر غلبه کرد.(لهستانی)

برای آدم گرسنه نان شیرین تر از عسل است.(لاتین)

برای فقرا هوا همیشه تاریک و سرد است.(لاتین)

به هر کجا روی از شر خو خلاص نتوانی شد(لهستانی)

برای آدم مست عمق دریا فقط تا زانوست(روسی)

بدون باختن برنده نتوانی شد.(روسی)

به خاطر شیطان هم که شده شمع روشن کن.(روسی)

بدون کسب مهارت نمی توانی حتی شپشی بگیری(روسی)

با مردم مشورت کن ولی خودت تصمیم بگیر.(روسی)

بهترین شناگران غرق می شوند.(بلغارستانی)

بدون تندرستی هیچ کس ثروتمند نیست(کرواتی)

بدون پول انسان نمی تواند به جایی حتی کلیسا برود(کرواتی)

بری یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی(چینی)

با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن(آلمانی)

بچه جغد در نظر مادرش ملکه زیبایی است(روسی)

برخی افراد ارباب پول هستند و برخی برده آن !(روسی)

به بیگانه لاف بزن و فقط به دوستان درد دل بگو(یوگسلاوی)

به هیچکس به جز خودت و اسبت اعتماد نکن!( یوگسلاوی)

بدون عرق ریختن نمی توان به عسل دست یافت.(یوگسلاوی)

به دشمن نگو ییدکی خواب می رود!(اسکاتلندی)

با باد بیا با آب برو.(اسکاتلندی)

با سکوت می توان شیطان را عصبانی کرد(بلغارستانی)

بدبختی در کنار خوشبختی ا یستاده است.(یوگسلاوی)

به کسی درد دل کن که به فریادت رسد.(یوگسلاوی)


behnam5555 01-18-2011 09:03 PM


مرغابی بچگان

مرغی خانگی بر تخم های خویش خفته بود و با گرمای تن و مهر غریزی آنان را برای جوجه شدن آماده می ساخت. تا اینکه زمان خفتن پایان یافت. جوجه ها با کمک مادر از تخم بیرون آمدند، جوجه ای با شکلی نامتناسب با دیگر جوجه ها در بین آنان نمودار شد. مادر و جوجه ها او را از خود نمی دانستند و او را از آنان نمی شمرد.
به هر حال مرغ جوجه ها را با خود به گردش می برد و دانه چینی و حفظ جان می آموخت. آنها را ازآب می ترساند که اگر در آب روند غرق می شوند. اما یک روز مرغ و جوجه ها دیدند آن جوجه ی دیگر شکل به آب رفته و شناکنان در جستجوی طعمه برآمد. تازه فهمیدند که او از تخم مرغابی بوده و برای مرغابی آب چون خشکی است و میل دریا غریزی و ذاتی مرغابی است.
آدمی چون آن مرغابی است اصلش از دریای وحدانیت است که مادر زمین او را پرورش جسمانی داده او در این جهان خاکی مهمان است، مهمانی که به جانشینی، زمین و زمینیان را اداره کند؛ اصل او زمینی نیست و امیال زمینی فرعند نه اصل.

گر تو را مادر بترساند ز آب
تو مترس و سوی دریا ران شتاب

تو به تن حیوان، به جانی از مَلَک

تا رَوی هم بر زمین هم بر فلک

ما همه مُرغابیانیم ای غلام
بحر می داند زبان ِما تمام

پس سلیمان بحر آمد، ما چو طَیر

در سلیمان تا ابد داریم سیر
[1]


پانوشت:


1- دفتر دوم - ابيات 3771 و 3776 و 3779 و


اکنون ساعت 03:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)