پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

مجتب 11-22-2009 11:35 PM

ظالم از مظلوم کی داند کسی
کو بود سخره‌ی هوا همچون خسی
ظالم از مظلوم آنکس پی برد
کو سر نفس ظلوم خود برد

ط

Omid7 11-22-2009 11:39 PM

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم

//ق

مجتب 11-22-2009 11:45 PM

قربان شوم و چون نشوم وای که آن چشم
بر جان من از هر مژه قصاب دگر داشت

غ

Omid7 11-22-2009 11:58 PM

غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی رو و ریا کرد

// س

MAHDI 11-23-2009 12:00 AM

سحرگاهی برفتم کوچه باغی
بدیدم نوگلی در چنگ زاغی
ن

Omid7 11-23-2009 12:02 AM

نالیدن بلبل ز نوآموزی عشق است
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی

//ی

MAHDI 11-23-2009 12:07 AM

یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس
چندان که خاک را بود و باد را بقا
م

Omid7 11-23-2009 12:12 AM

می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست

//ش

MAHDI 11-23-2009 12:16 AM

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
ج

Omid7 11-23-2009 12:21 AM

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

// آ

MAHDI 11-23-2009 12:29 AM

آن پر از لاله های رنگارنگ
وین پر از میوه های گوناگون
باد در سایه درختانش
گسترانیده فرش بوقلمون
خ

رزیتا 11-23-2009 02:19 AM

خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد
آنکه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
ب

MAHDI 11-23-2009 02:29 AM

بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدا آورد
و

رزیتا 11-23-2009 02:33 AM

وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
ت

MAHDI 11-23-2009 03:08 AM

تو بر اوج فلک چه دانی چیست
چون ندانی که در سرایت کیست
ک

رزیتا 11-23-2009 08:00 AM

کنج زرگر نبود کنج قناعت باقیست
آنکه آن داد به شاهان به گدایان این داد
ش

Omid7 11-23-2009 09:11 AM

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

// گ

رزیتا 11-23-2009 09:15 AM

گفتمش که دلم را نگاه دار بگفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
ف

Omid7 11-23-2009 09:24 AM

فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

//ق

رزیتا 11-23-2009 09:30 AM

قد خمیده ما سهلت نماید اما
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
م

Omid7 11-23-2009 09:36 AM

من از آن حسن روز افسون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

// اِ

رزیتا 11-23-2009 09:40 AM

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
س

Omid7 11-23-2009 09:41 AM

سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم
طرب آشیان بلبل بنگر چه زاغ دارد

// ش

رزیتا 11-23-2009 09:45 AM

شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب
باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
ع

Omid7 11-23-2009 09:48 AM

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

// ه

رزیتا 11-23-2009 09:54 AM

هر می لعل کزان دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند
ح

Omid7 11-23-2009 09:58 AM

حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

//د

فرگل 11-23-2009 10:20 AM

در اين حضرت چو مشتاقان نياز آرند ناز آرند
که با اين درد اگر دربند درمانند درمانند

// ب ///

Omid7 11-23-2009 10:55 AM

بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز خود
دامی به راهی می نهم مرغی به دامی می زنم

//خ

رزیتا 11-23-2009 12:50 PM

خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
ز

ساقي 11-23-2009 02:38 PM

ز اندیشه شو پیاده، تا بر خوری ز باده
من راوق قدیم، مستکمل​القوام


و


..

رزیتا 11-23-2009 02:58 PM

وصل خورشید ه شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه صاحبنظران حیرانند
ن

amir ahmadi 11-23-2009 03:08 PM

روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند
زنهار کاسه سر ما پر شراب کن چشمم اونا ر دید حالا با لام

Omid7 11-23-2009 03:13 PM

لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
و رنه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

// ت

amir ahmadi 11-23-2009 03:17 PM

تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر
ذ

رزیتا 11-23-2009 06:12 PM

ببخشید ذ پیدا نکردم
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

مجتب 11-23-2009 06:44 PM

تو همیشه یادت میره حرفو بگی...http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/102.gifhttp://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/102.gifhttp://www.parsiblog.com/Images/Emotions/220.gif

یک چشم من از روز جدائی بگریست
چشم دگرم گفت چرا گریه ز چیست
چون روز وصال شد فرازش کردم
گفتم نگریستی نباید نگریست

ف

amir ahmadi 11-23-2009 06:58 PM

ذکر رخ و زلف تو دلم را
وردیست که صبح و شام دارد
...........
فقیر و خسته به درگاهت امدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست اویز

MAHDI 11-23-2009 08:20 PM

حرف یادت رفت
عاشق آن بی،که دائم در بلا بی
ایوب آسا به کرمان مبتلا بی
حسن آسا بنوشه کاسه زهر
حسین آسا شهید کربلا بی
باباطاهر (ز)

مجتب 11-23-2009 09:22 PM

زان روی که دل بسته‌ی آنزنجیر است
در دامن تو دست زدن تقدیر است
چون دست به دامنش زدم گفت بهل
گفتم که خموش روز گیراگیر است

ه


اکنون ساعت 03:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)