شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد |
در ميان آب و آتش همچنان سرگرم توست
اين دل زار نزار اشک بارانم چو شمع |
عمر خسرو طلب ار نفع جهان میخواهی
که وجودیست عطابخش کریم نفاع |
عشرت شبگير كن مي نوش كاندر راه عشق
شبروان را آشنايي هاست با مير عسس عشقبازي كار بازي نيست اي دل سر بباز زانكه كوي گوي عشق نتوان زد به چوگان هوس |
سايه افکند حاليا شب هجر
تا چه بازند شب روان خيال |
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب |
بر رهگذرت بستهام از ديده دو صد جوی
تا بو که تو چون سرو خرامان به درآيی |
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست |
تيغی که آسمانش از فيض خود دهد آب
تنها جهان بگيرد بی منت سپاهی |
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است |
اکنون ساعت 09:34 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)