نا کسی گر ز کسی بالا نشیند عیب نیست
جای چشم ابرو نگیرد چون ازو بالاتر است گ |
گفت درآی ای پسر خرقهپوش گفتمش ای پیر چه دانی مرا گفت ز خود هیچ مگو شو خموش مذهب رندان خرابات گیر خرقه و سجاده بیفکن ز دوش کم زن و قلاش و قلندر بباش ه |
هر كه در اين بزم مقرب تر است
جام بلا بيشترش مي دهند // ي |
یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس
چندان که خاک را بود و باد را بقا ث |
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی ت |
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد ب |
بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ خزانهای به کف آور ز گنج قارون بیش حافظ ز |
زاهد خــام کـه انکـار مِـی و جــام کـند
پخته گردد چو نظر بر مـِی خام اندازد ص |
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم // ع |
عجب علمیست علم هیئت عشق
که چرخ هشتمش هفتم زمین است ک |
اکنون ساعت 04:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)