زهد گران که شاهد و ساقی نمیخرند
در حلقه چمن به نسیم بهار بخش |
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها |
این خرد خام به میخانه بر
تا می لعل آوردش خون به جوش |
شربت نوش آفرید از مگس نحل
نخل تناور کند ز دانه خرما |
امد اما در نگاهش ان نوازشها نبود
چشم خواب الودش را مستی رویا نبود |
در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد
حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد از من اكنون طمع صبر و دل و هوش مدار كان تحمل كه تو ديدي همه بر باد آمد |
در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست
چنان رسد که امان از میان کران گیرد |
درید و برید و شکست و ببست
یلان را سر و سینه و پا و دست |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت |
تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد |
اکنون ساعت 05:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)