پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

مجتب 12-19-2009 04:53 PM

شکنج زلف پریشان به دست باد مده
مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش

constantine726 12-22-2009 08:40 AM

با عرض معذرت فكر مي‌كنم كلمه انتخابي رو رعايت نكرديد

یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیده‌ام


زیر هر تار صد شکنجی جهان جان دیده‌ام

مجتب 12-22-2009 07:56 PM

باید از شعر من 1 کلمه انتخاب کنی و شعری پیدا کنی که
اون کلمه توش باشه.....
حالا به شعر قبلی نگاه کن که من ازش شکنج زلف انتخاب کردم...
حالا از شعر تو دزدیده ام انتخاب میکنم...

گر چه او عیار و مکار است گرد خویشتن
از میان رخت او من نقدها دزدیده‌ام

Omid7 12-22-2009 10:58 PM

گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد
ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت

دانه کولانه 12-22-2009 11:03 PM

بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست
بگوي اگر گنهي رفت و گر خطايي هست
روا بود که چنين بي‌حساب دل ببري
مکن که مظلمه خلق را جزايي هست

Afshin_m05 12-22-2009 11:13 PM

تو ای چشمان به خوابی سرد و سنگین مبتلا کرده
شبیخون خیالت هم شب از شب زنده داران پرس



مجتب 12-22-2009 11:25 PM

افشین کلمه ای که انتخاب میکنی باید تو شعر قبلی باشه نه
حرف آخرش

خود کرده بود غارت عشقش حوالی دل
بازم به یک شبیخون بر ملک اندرون زد

Afshin_m05 12-22-2009 11:27 PM

الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی
نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی
به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو ترا صیدم که در صیادی استادی

Omid7 12-23-2009 12:56 AM

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

Afshin_m05 12-23-2009 01:00 AM

قمار عاشقان بردی ندارد از نداران پرس
کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس
جوانی‌ها رجزخوانی و پیریها پشیمانی است
شب بدمستی و صبح خمار از میگساران پرس

constantine726 12-23-2009 08:16 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مجتب (پست 101378)
باید از شعر من 1 کلمه انتخاب کنی و شعری پیدا کنی که
اون کلمه توش باشه.....
حالا به شعر قبلی نگاه کن که من ازش شکنج زلف انتخاب کردم...
حالا از شعر تو دزدیده ام انتخاب میکنم...

گر چه او عیار و مکار است گرد خویشتن
از میان رخت او من نقدها دزدیده‌ام

OK مطلب اصلا يه چيز ديگه است

constantine726 12-23-2009 08:18 AM

شب عاشقان بي دل چه شب دراز باشد

تو بيا كز اول شب در صبح باز باشد

رزیتا 12-23-2009 09:54 AM

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از سوزت جهانی را بسوزانم چو شمع

مجتب 12-23-2009 11:13 PM

زهی، سودای من گم کرده نامت
بسوزانم بدین سودای خامت

sara_a 12-24-2009 12:40 PM

سودای دلم قسمت هر بی سر وپا نیست
خوش باش که یک لحظه دلم از تو جدا نیست

رزیتا 12-24-2009 04:07 PM

ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد

Omid7 12-24-2009 06:15 PM

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها

مجتب 12-24-2009 09:56 PM

بدو گر باز رو آرد و تخم دوستی کارد
حجابی آن دگر دارد کز این سو راند او محمل

رزیتا 12-24-2009 10:27 PM

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد -
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد

Afshin_m05 12-24-2009 11:01 PM

خوشا غلطیدن و چون اشک در پای تو افتادن
اگر روزی به رحمت بر سر خاک من استادی

مجتب 12-24-2009 11:23 PM

جانش غریق رحمت خود کرد تا بود
تاریخ این معامله رحمان لایموت

Afshin_m05 12-24-2009 11:26 PM

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

مجتب 12-24-2009 11:31 PM

افشین جان این کلمه هایی که انتخاب کردی تو شعر من نیست.
لطفا از شعر من کلمه انتخاب کن و با رنگ دیگه مشخص کن
تا بدونیم کدوم کلمست..........

Afshin_m05 12-25-2009 12:03 AM

شراب ارغوانی چاره‌ی رخسار زردم نیست
بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد
هنوز از آبشار دیده دامان رشک دریا بود
که ما را سینه‌ی آتشفشان آتشفشانی کرد

رزیتا 12-25-2009 12:36 AM

من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

Afshin_m05 12-25-2009 12:41 AM

دل و جانیکه دربردم مناز ترکان قفقازی
به شوخی می‌برند از من سیه چشمان شیرازی
من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی

رزیتا 12-25-2009 12:52 AM

شود غزاله خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی

Afshin_m05 12-25-2009 12:59 AM

سرو بلند من که به دادم نمی‌رسی
دستم اگر رسد به خدا می‌رسانمت
پیوند جان جدا شدنی نیست ماه من
تن نیستی که جان دهم و وارهانمت

رزیتا 12-25-2009 01:02 AM

شبی به کلبه احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوگوار من باشی

Afshin_m05 12-25-2009 01:10 AM

یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت
چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب
دارم غزال چشم سیه می‌چرانمت

رزیتا 12-25-2009 01:25 AM

هزار جهد بکردم که یار من باشی
مراد بخش دل بیقرار من باشی

Afshin_m05 12-25-2009 01:41 AM

زندانی تو بودم و مهتاب من چرا
باز امشب از دریچه‌ی زندان نیامدی
با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز
چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی

مجتب 12-25-2009 02:23 PM

جناب خواجه حصار من است گر اینجا
کسی نفس زند از حجت تقاضایی

رزیتا 12-25-2009 07:08 PM

روبر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

Afshin_m05 12-25-2009 09:20 PM

بوسه‌ی تو به کام من کوه نورد تشنه را
کوزه‌ی آب زندگی توشه راه کردنست
خود برسان به شهریار ایکه درین محیط غم
بی‌تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست

Omid7 12-25-2009 09:44 PM

جز غم بی کسی در این سفله سرای نا کسی
من نشناختم کسی گو مشناس کس مرا
ناله شهریار از این چاه به در نمی شود
ور نه کمند مو هلد ماه به دسترس مرا

Afshin_m05 12-25-2009 09:54 PM

به چشم مدعی جانان جمال خویش ننماید
چراغ از اهل خلوت گیر و راز از رازداران پرس
گدای فقر را همت نداند تاخت تا شیراز
به تبریز آی و از نزدیک حال شهریاران پرس

مجتب 12-26-2009 01:26 AM

چنین گفت شنگل به یاران خویش
بدان تیزهش رازداران خویش
که من زین فرستاده‌ی شیرمرد
گهی شادمانم گهی پر ز درد

مهسا69 12-27-2009 01:45 AM

گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد

Afshin_m05 12-27-2009 09:51 AM

شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست
متن خبر که یک قلم بی‌تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست


اکنون ساعت 03:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)