در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست |
تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو |
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند |
در پاي لطافت تو ميراد
هر سرو سهي كه بر لب جوست |
ترسم کز این چمن نبری آستین گل کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی |
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش |
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی |
يك نيمه گيتي ستد و سير نباشد
تا نيمه ديگر بگرد دير نباشد |
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع |
علي آن شير خدا شاه عرب
خلوتي داشته با اين دل شب |
بر سر آنم که گر زدست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید |
دیدهها در طلب لعل یمانی خون شد یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان |
نبيني كه با گرز سام آمده است
جوان است و جوياي نام آمده است |
تا جستنی نوعی دگر ره رفتنی طرزی دگر پیدا شود در هر جگر در سلسله آهنگها |
اي آنكه غمگني و سزاواري
وندر نهان سرشك همي باري... |
یکی آهم کز این آهم بسوزد دشت و خرگاهم... |
مشنو اي دوست كه غير از تو مرا ياري هست
يا شب و روز بجز فكر توام كاري هست. خانم ساقي امروز چرا تك مصرعي شديد؟ |
تصورهای روحانی خوشی بیپشیمانی ز رزم و بزم پنهانی ز سر سر او اخفی |
يكچند ز كودكي به استاد شديم
يكچند ز استادي خود شاد شديم... |
میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت |
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه |
هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا |
اي اميري كه اميران جهان خاصه و عام
بنده و چاكر و مولاي و سگ بند و غلام |
من و دل گر فنا شویم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست |
سلام دوستان بعد از مدتها اومدیم.
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان |
خوش اومدید...
نه هر که جهره بر افروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند |
سلامي گرم همراه با بوسه هاي دوست داشتني:65:{new آیکون}{new آیکون}:53:.از اينكه درجمع شماهستم خوشحال هستم/ اميدوارم هميشه شاد وسربلند باشيد:53::53::53:
|
بوي عطرخوش بهاري
عطرگل وسبزه ها فرصت رو ازدست نديد عمردر گذر لحظه هاست{پپوله} |
توانا بود هركه دانا بود
زدانش دل پير برنا بود |
دير بماندم در اين سراي كهن من
تا كنهنم كرد صحبت دي و بهمن |
نه همين ميرمد آن نوگل خندان از من
ميكشد خار در اين باديه دامان از من |
نميرم از اين پس كه من زنده ام
كه تخم سخن را پراكنده ام |
ملكا ذكر تو گويم كه تو پاكي و خدايي
نروم جز به همان ره كه تو هم راهنمايي |
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد |
دست از اين پيش كه دارد كه ما زاري از اين بيش كه دارد كه ما
|
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش |
شاهدان گر دلبری زین سان کنند زاهدان را رخنه در ایمان کنند هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد گلرخانش دیده نرگسدان کنند |
دايم گل اين بستان شاداب نمي ماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي |
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان دل شرح آن دهد که چه گفت و چهها شنید اینش سزا نبود دل حق گزار من کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید |
در دايره قسمت ما نقطه تسليميم
حكم آنچه تو فرمايي لطف آنچه تو بنمايي |
اکنون ساعت 12:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)