با آن که اسیران را کشتی و خطا کردی
بر کشته گذر کردن نوع کرمی باشد |
عمريست تا دلت ز اسيران زلف ماست
غافل ز حفظ جانب ياران خود مشو |
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش
مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش |
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا |
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش |
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه |
نه چنین حساب کردم چو تو دوست میگرفتم
که ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشد |
بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه يار
حاشا که رسم لطف و طريق کرم نداشت |
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست |
دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد |
اکنون ساعت 01:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)