ترا به مطبخ شه، پخته شد هميشه طعام
مرا به آتش آهي و آب چشم تري |
یکی مطرب همی خواهم در این دم که نشناسد ز مستی زیر از بم ... |
مبارکت ای صبورِ شب ها ، به صبح تابان رسیدی آخر
ز "تن پراکندگی" گذشتی ، به مطلق جان رسیدی آخر |
روی تلخ دایه نتواند مرا خاموش کرد طفل بدخویم ، شکر در شیر میباید مرا |
آن جا که یک باخویش نیست یک مست آن جا بیش نیست
آن جا طریق و کیش نیست مستان سلامت میکنند |
در گرفتاری ز بس ثابتقدم افتادهایم برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما ... |
ای عاشقان شهر را چراغانی کنید
ای می فروشان شهرا را انگور مهمانی کنید |
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست |
تا به تو دادم دل و دین
بر همه کس گشته یقین من ز تو دوری نتوانم دیگر کز تو صبوری نتوانم دیگر |
روزهای تیره و تاری که با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت |
اکنون ساعت 12:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)