پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

ساقي 06-08-2009 04:30 PM

یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش
جان به شکرانه کنم صرف گر آن دانه در
صدف سینه حافظ بود آرامگهش

abadani 06-08-2009 04:33 PM

شايد اگر دور وصالي بود
صلح فراموش كند ماجرا

ساقي 06-08-2009 04:35 PM

ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من می‌روم الله معک
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

abadani 06-08-2009 04:38 PM

كجا همي رود آن شاهد شكر گفتار
چرا همي نكند بر دو چشم من رفتار

ساقي 06-08-2009 04:48 PM

روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم...

abadani 06-08-2009 04:50 PM

مرا بسود و فرو ريخت هر چه دندان بود
نبود دندان لا بل چراغ تابان بود
پير شديم ديگه

ساقي 06-08-2009 07:11 PM

دوش مجنون غمت سلسله صبر گسیخت
تو نبودی همهٔ شهر پر از غوغا بود

deltang 06-08-2009 07:35 PM

دوستی نیز گلی است مثل نیلوفرو ناز

ساقه ی ترد و ظریفی دارد

بی گمان سنگ دل است

آنکه روا می دارد

جان این ساقه ی نازک را دانسته بیازارد

mary.f 06-09-2009 01:29 PM

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

abadani 06-09-2009 01:36 PM

تو را ناديدن ما غم نباشد
كه در خيلت به از ما كم نباشد

mary.f 06-09-2009 03:33 PM

دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما
چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما

abadani 06-09-2009 03:35 PM

اي دل ار سيل فنا بنياد هستي بركند
چون تو را نوح است كشتيبان ز توفان غم مخور

چه زيباست ادبيات فارسي و چقدر تعبير سازيش بي همتاست كشتي نوح سمبل نجات در ادبيات ماست الله اكبر

mary.f 06-09-2009 03:41 PM

به نظر من تمام بيتهاي اين شعر (يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور) قشنگ و پر معني هستند. من كل شعر رو خيلي دوست دارم. مخصوصاً اين بيت:
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت
دائماً يكسان نباشد حال دوران غم مخور

و اما ادامه مشاعره:

روزها فكر من اين است و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم

abadani 06-09-2009 04:00 PM

راست مي گوييد و من هم قدرت تعبير سازي و صفاي شعرايمان را گفتم مثلا به غير از اين پيرهن يوسف سمبل شفا و...
مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك
چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم

mary.f 06-09-2009 04:05 PM

من از بيگانگان هرگز ننالم
كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد

abadani 06-09-2009 04:11 PM

دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
صفاي ميرحسين

3tare 06-10-2009 12:37 AM

تا تواني ميگريز از يار بد

يار بد بدتر بود از مار بد

يار بد تنها همي بر جان زند

يار بد بر جان و بر ايمان زند

deltang 06-10-2009 01:11 AM

دلي در دارم گرم و بي كينه

دلم از آن تو برگرد به خونه

ساقي 06-10-2009 04:11 PM

همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

abadani 06-10-2009 05:28 PM

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ونردان ظلمت شب آب حياتم دادند

ساقي 06-12-2009 06:25 PM

در طبع جهان اگر وفايي بودي
نـوبت به تـو خود نيـامدي از دگران
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري
پيش آر پياله را كه شب ميگذرد


marykhosh 06-13-2009 11:50 AM

دامن تکاند که برخیزد و بگوید
اجرای خوب ! کف زدن حضار را می شنوی
اما نتوانست
خون را که دید گفت
تو قاعده ی بازی را بر هم زدی آقا
قرار بود فاجعه بازی شود نه بازی فاجعه
قرار همیشه همین بوده
باقی افسانه دروغ است

ساقي 06-13-2009 02:34 PM

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز ...

deltang 06-14-2009 12:45 AM

ز هر كوي دويدم نديدم رويت را

كجا پيدا كنم اين يار زيبا را

Nur3 06-16-2009 08:20 AM

ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند

تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري

زکریا فتاحی 06-16-2009 10:26 AM

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

abadani 06-16-2009 10:29 AM

نماز شام غريبان چو گريه آغازم
به مويه هاي غريبانه قصه پردازم

زکریا فتاحی 06-16-2009 10:56 AM

میکوش که تا ز اهل نظر خوانندت

وز عالم راز بی‌خبر خوانندت

گر خیر کنی فرشته خوانند ترا

ور میل بشر کنی بشر خوانندت

deltang 06-16-2009 01:16 PM

تو معبود مني بگزار داد از سر بگيرم

پناهم ده كه در سقف حرم منزل بگيرم

ساقي 06-16-2009 04:34 PM

من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا

abadani 06-16-2009 04:39 PM

اي نفس خرم باد صبا
از بر يار آمده اي مرحبا

ساقي 06-16-2009 05:11 PM

ای سروران را تو سند بشمار ما را زان عدد
دانی سران را هم بود اندر تبع دنبال​ها

abadani 06-16-2009 05:12 PM

اگرت سعادتي هست كه زنده دل بميري
به حياتي اوفتادي كه دگر فنا نباشد
سعدي

deltang 06-16-2009 09:03 PM

ساقيا آمدن عيد مبارك باشد...

mary.f 06-17-2009 06:58 AM

؟؟؟؟؟؟؟؟

در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم

زکریا فتاحی 06-17-2009 09:48 AM

ساقیا برخیز و درده جام را
رونق عهد شباب است دگر بستان را

زکریا فتاحی 06-17-2009 09:49 AM

ببخشید مثل اینکه اشتباه شد

abadani 06-17-2009 10:41 AM

من نيز مكافات شما باز نمايم
اندام شما يك به يك از هم بگشايم
در ادامه مري

ساقي 06-18-2009 01:27 PM

می بینم و حاشا می کنم، بازی رو تماشا می کنم
هاج و واج و منگ نمی شم، از جادو سنگ نمی شم

abadani 06-18-2009 03:46 PM

من مانده ام مهجور از او ديوانه و رنجور ازو گويي كه نيشي دور از او در استخوانم مي رود
سعدي


اکنون ساعت 10:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)