پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

مجتب 12-27-2009 12:16 PM

زیرا که ولایت چو تنی هست و درآن تن
این حاشیه شاه رگست و شریانست

مهسا69 12-27-2009 02:50 PM

نخست پادشهی همچو او ولایت بخش
که جان خویش بپرورد و داد عیش بداد

مجتب 12-27-2009 03:12 PM

سعدی اگر برآیدت پای به سنگ دم مزن
روز نخست گفتمت سر نبری ز کوی او

مهسا69 12-27-2009 03:17 PM

جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

مجتب 12-27-2009 03:26 PM

اگر از عتاب غیرت ره عاشقان بگیری
ز سرشک عاشقانت همه رهگذر بگیرد

Afshin_m05 12-27-2009 05:45 PM

همه در چشمه‌ی مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توام آینه‌ی بخت غبار آگینی

مهسا69 12-27-2009 07:01 PM

روی نگار در نظرم جلوه می​نمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب می​زدم

Afshin_m05 12-27-2009 09:23 PM

خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست
شاهد شو ای شرار محبت که بی‌غشم
باور مکن که طعنه‌ی طوفان روزگار
جز در هوای زلف تو دارد مشوشم

constantine726 12-28-2009 08:33 AM

زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم

ناز بنياد نكن تا نكني بنيادم

مجتب 12-28-2009 08:08 PM

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

رزیتا 12-29-2009 01:35 AM

دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن
وانگهش مست و خراب از سر بازار بیار

MAHDI 12-29-2009 05:47 AM

به گورستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کله ای با خاک میگفت
که این دنیا نمی ارزد به کاهی

Afshin_m05 12-29-2009 09:41 PM

بازش سخن ز زلف تو و شانه‌ی تو بود
برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک
کورا هوای دام تو و دانه‌ی تو بود
بیگانه شد بغیر تو هر آشنای راز

رزیتا 12-29-2009 09:44 PM

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

مجتب 12-29-2009 09:53 PM

ای سرو ناز حسن که خوش می‌روی به ناز
عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز

Afshin_m05 12-29-2009 10:02 PM

ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من

Omid7 12-29-2009 11:04 PM

ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد

ساقي 12-30-2009 03:31 PM

ای عشق کز قدیم تو با ما یگانه​ای
یک یک بگو تو راز چو از عین خانه​ای
از بیم آتش تو زبان را ببسته​ایم
تا خود چه آتشی تو و یا چه زبانه​ای




....

Afshin_m05 12-30-2009 09:38 PM

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم

روناک 12-30-2009 10:31 PM

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قران ز بر بخوانی در چهارده روایت

روایت

Afshin_m05 12-30-2009 10:44 PM

روناک خانم


شما باید با یک کلمه از شعر من شعر بگید


دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://blogfa.com/images/smileys/24.gifمنت خدای را که نیم شرمسار دوست http://blogfa.com/images/smileys/24.gif

Omid7 12-30-2009 11:37 PM

شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه ام
ای فلک این شرمساری تا به کی باید کشید.

MAHDI 01-01-2010 10:21 AM

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی بکف آری و بغفلت نخوری

Afshin_m05 01-01-2010 01:12 PM

تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
ملامتگوی بی‌حاصل ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی

MAHDI 01-01-2010 01:20 PM

بیا امشب که جان بخشی به زلف یار میماند
جمال ماه گل افشان بدان رخسار میماند

Afshin_m05 01-01-2010 01:33 PM

از مهر روی گلرخان در سینه دارم خارها
آتش به جان و دل زنند این آتشین رخسارها
بر روی ما ای باغبان بگشا در گلزار را
تا کی به حسرت بنگریم از رخنه‌ی دیوارها

MAHDI 01-01-2010 02:10 PM

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

مجتب 01-01-2010 03:12 PM

دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت


سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع

MAHDI 01-01-2010 04:44 PM

آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت

Omid7 01-01-2010 10:31 PM

عشقبازي را تحمل بايد اي دل پاي دار
گر ملالي بود بود و گر خطايي رفت رفت

Afshin_m05 01-01-2010 10:56 PM

سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیانست چه حاجت به بیانم

Omid7 01-01-2010 10:59 PM

يا رب به كه شايد گفت اين نكته كه در عالم
رخساره به كس ننمود ان شاهد هرجايي

مهسا69 01-04-2010 01:49 AM

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت

MAHDI 01-04-2010 06:28 AM

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

constantine726 01-04-2010 08:04 AM

غم زمانه خورم يا فراق يار كشم

به طاقتي كه ندارم كدام بار كشم

مهسا69 01-04-2010 10:22 AM

ببرد از من قرار و طاقت و هوش
بت سنگین دل سیمین بناگوش

Afshin_m05 01-04-2010 04:33 PM

دل و جانیکه دربردم من از ترکان قفقازی
به شوخی می‌برند از من سیه چشمان شیرازی
من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی

روناک 01-05-2010 12:08 AM

اگرآن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و تن را دل و جان را
که هر که چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمر قند و بخارا را!!!

Afshin_m05 01-05-2010 12:13 AM

حافظ دیوانه فالم را گرفــــــــت
یک غزل آمد که حالم را گرفــــت*
*ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم!*

constantine726 01-05-2010 08:10 AM

مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است

زان رو سـپرده‌اند بـه مـسـتی زمام ما


اکنون ساعت 12:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)