هر چراغی در ره گمگشته ای افروختم
در شب تار عدم شمع مزاری شد مرا // ع |
عجب علمیست علم هیئت عشق که چرخ هشتمش هفتم زمین است اولین شعری که به ذهنت اومد... |
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نقس شهدی به ساغر داشتن بر تو ارزانی که ما را خوش تر است لذت یک لحظه مادر داشتن ر |
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد // ت |
تا بو که دست در کمر او توان زدن
در خون نشسته چو یاقوت احمریم گ |
گفتم ای دوست،گفت چه لوس
گفتم ای یار،گفت زهر مار گفتم ازعشق تو بیمارم گفت مگر پرستارم گفتم از عشق تو می میرم گفت مگر مرده شورم گرهمچو من افتاده این دام شوی ای بس که خراب باده و جام شوی هر چی دلت میگه..... |
اين ديگه چي بود؟؟؟
من و تو آن دو خطيم آري موازيان به ناچاري كه هر دو باورمان ز آغاز به يكدگر نرسيدن بود // ش |
شب تاریک سنگستان و من مست
سبو از دست من افتاد نشکست نگه دارنده اش نیکو نگه داشت وگرنه صد سبو نفتاده بشکست خ |
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من // م |
من نمی گويم مرا ای چرخ سرگردان مکن --هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!
س |
اکنون ساعت 04:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)