مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم گ |
گل شکفته خداحافظ اگرچه لحظه دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود // چ |
چو گل هردم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن ظ |
ظلم ماریست هر که پروردش
اژدهایی شد و فرو بردش گ |
گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست
آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد خ |
خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت
دری دیگر نمی داند رهی دیگر نمی گیرد |
درآ ساقی دگرباره بکن عشاق را چاره
که آهوچشم خون خواره چو شیر اندر شکار آمد ک |
کردم سفر از کوی تو شاید روی از یاد
فریاد که جز یادِ تـوام همسفری نیست ر |
رسید این ماجرای او به سیب لعل خندان رو
به گل گفت او نمی داند که دلبر بردبار آمد ب |
بارها گفته ام و بار دگر می گویم
که من دلشده این ره نه به خود می پویم // س |
اکنون ساعت 04:13 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)