تابوت اين همه نظرش را گرفته بود
لبخندهاي تلخ و غريبش دليل داشت انگار رخصت سفرش را گرفته بود |
در عشق تو از بس که خروش آورديم
درياي سپهر را به جوش آورديم چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت رفتيم و زبانهاي خموش آورديم |
مي چكد لاله لاله اشكِ درد
امشب از خلوت شبانة دل با من اي دل بگو كجا رفتي كه پر از ماتم و شراره شدي تو چه ديدي در آن ديار غريب كه شكستي و پاره پاره شدي |
يارب چه چشمه ايست محبت که من ز آن
یــک قــطـــره خــوردم و دريــــا گريـســتــم |
ما را نه غم دوزخ نی حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق نگاهیم |
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی |
یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر در هر نفسی که میتپی ای دل من یادت نرود اجازه از عشق بگیر |
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند
زنهار کاسه سر ما پر شراب کن |
نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند |
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی |
اکنون ساعت 10:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)