زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد |
کان گل نازی که دلخواه من است
یک گل ناز است و در شیراز است |
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد
صبر و آرام تواند به من مسکين داد |
آن چه بر من میرود دربندت ای آرام جان
با کسی گویم که در بندی گرفتار آمدست |
آرام و خواب خلق جهان را سبب تويي
زان شد کنار ديده و دل تکيه گاه تو |
من و دل از دل و جان هر دو خریدار توییم
دل ندارد به خدا هر که خریدار تو نیست |
شهريست پر کرشمه حوران ز شش جهت
چيزيم نيست ور نه خريدار هر ششم |
رسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست
نهد به پای قدح هر که شش درم دارد |
ز آفتاب قدح ارتفاع عيش بگير
چرا که طالع وقت آن چنان نمیبينم |
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی |
اکنون ساعت 01:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)