پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

MAHDI 11-30-2009 02:59 AM

لیکن امیدوار باید بود
که پس از مرگ تو هزار ارزد
ش

MAHDI 11-30-2009 03:01 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط MAHDI.HE (پست 94073)
لیکن امیدوار باید بود
که پس از مرگ تو هزار ارزد
ش


خانه ای که چون تو همسایه است
ده درم سیم بد عیار ارزد
لیکن امیدوار باید بود
که پس از مرگ تو هزار ارزد

فرگل 11-30-2009 07:28 AM

شدم ز دست تو شيدای کوه و دشت و هنوز
نمی‌کنی به ترحم نطاق سلسله سست

// ت //

mary.f 11-30-2009 08:50 AM

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

ک

فرگل 11-30-2009 08:54 AM

کو جلوه‌ای ز ابروی او تا چو ماه نو
گوی سپهر در خم چوگان زر کشيم

// ا //

mary.f 11-30-2009 09:01 AM

الا ای پیر فرزانه مکن منعم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

ن

amir ahmadi 11-30-2009 09:27 AM

نه من سبو کش این دیر رند سوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست
گ

Omid7 11-30-2009 09:39 AM

گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند
بحمدلله والمنه بتی لشکر شکن دارم

// ش

amir ahmadi 11-30-2009 09:47 AM

شرم از ان چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
ت

plant 11-30-2009 09:48 AM

شب تير و ره دراز و من حيران
فانوس گرفته او به راه من
بر شعله بيشكيب فانوسش
وحشت زده مي دود نگاه من

فرگل 11-30-2009 09:54 AM

نصيحتی کنمت بشنو و بهانه مگير
هر آن چه ناصح مشفق بگويدت بپذير
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمينگه عمر است مکر عالم پير

// و //

Omid7 11-30-2009 09:56 AM

وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا

// ل

houman157 11-30-2009 10:21 AM

[[size="7"] آرند یکی و دیگری برپایند بر هیچ کسی ههمی رازنگشایند ما را ز قضا جز این قدر ننمایند پیمانه عمر مااست می پیمایند[/SIZE]

houman157 11-30-2009 10:28 AM

یک قطره آب بود با دریا شد یک ذره خاک بازمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین آلم چیست آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

plant 11-30-2009 10:46 AM

ديدمت شبي به خواب و سرخوشم
وه....مگر به خواب ببينمت
غنچه نيستي كه مست اشتياق
خيزم و زشاخه ها بچينمت

ك//

Omid7 11-30-2009 12:36 PM

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود
حــاجــی احــرام دگـر بند ببیـن یار کـجـاسـت


// ن

رزیتا 11-30-2009 06:21 PM

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند

Omid7 11-30-2009 06:26 PM

دلا خو كن به تنهايي كه از تن ها بلا خيزد
سعادت همدم او گشت كه از تن ها بپرهيزد

// ب

رزیتا 11-30-2009 07:15 PM

بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچه ای شیوه پری داند
ن

Omid7 11-30-2009 07:21 PM

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

//م

رزیتا 11-30-2009 11:49 PM

مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
که قد گوهر یکدانه جوهری داند
س

mary.f 12-01-2009 11:27 AM

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار دل چو بستیزند بستانند

ش

amir ahmadi 12-01-2009 12:10 PM

شب دیشب به خواب دیدم نگارم نشسته بی تکبر در کنارم م

Omid7 12-01-2009 12:18 PM

من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق
چار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست

// ن

amir ahmadi 12-01-2009 01:26 PM

نامم ز کارخانه عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود چیز دیگرم/ت

plant 12-01-2009 01:30 PM

تو,خسته چون پرنده پيري
رو مي كني به گرمي بستر
با پلكهاي بسته لرزان
سر مي نهي به سينه دفتر

//پ

amir ahmadi 12-01-2009 01:51 PM

پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وان راز که در دل بنهفتم به در افتاد/ر

رزیتا 12-01-2009 04:35 PM

رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهد شد
ز

546382 12-01-2009 04:43 PM

زه دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

چ

مجتب 12-01-2009 04:45 PM

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم
سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

ک

رزیتا 12-01-2009 05:02 PM

کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاری
کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد
ب

546382 12-01-2009 05:04 PM

با خوش دلان نگویید اسرار می پرستی
آنان خبر ندارند از گریه های مستی
شیخم به طعنه گفتا دین تو چیست
گفتم گر کافرم نخوانی مستی و می پرستی
ز

Omid7 12-01-2009 05:04 PM

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

// پ

مجتب 12-01-2009 05:15 PM

برسان بندگی دختر رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
س

Omid7 12-01-2009 08:39 PM

سرزنشم مکن اگر از همه پا بریده ام
طبع لطیف آدمی با همه سر نمی کند

// ی

سادات 12-01-2009 08:55 PM

یارب با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صبح ان مونس جان ما را بس
ه

Omid7 12-01-2009 08:57 PM

همه شب در آستانت شده کار من گدایی
به خدا که این گدایی ندهم به پادشاهی

// ا

مجتب 12-01-2009 10:01 PM

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
ی

Omid7 12-01-2009 10:38 PM

یکرنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پرسوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر

// ز

مجتب 12-01-2009 10:48 PM

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

م


اکنون ساعت 03:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)