رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود // ی |
رنگ خون دل ما را که نهان می داری
همچنان در لب لعل تو عیان است که بود //ظ |
تو چه علاقه ای به ظ داری؟
من دوباره با این ز میگم زیادتی مطلب کار بر خود آسان کن صراحی می لعل و بتی چو ماهت بس س |
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد وآغاز ناز کرد م |
ماهم اين هفته برون رفت و به چشمم ساليست
حال هجران تو چه داني كه چه مشكل حاليست // ش |
شب فراق نداند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق در بند است ن |
نه هرطرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند //ف |
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش و |
وقتی غروب میشد و آرام می نشست
بر روی جانماز پر از مهربانی اش //ا |
ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوی دوست ت |
اکنون ساعت 04:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)