خنده را معنی به سرمستی نکن
آن که می خندد غمش بی انتهاست |
گل كه مي خندد ز طوفان حوادث غافل است
ورنه اين دنيا كه ما ديديم خنديدن نداشت |
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من
ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت |
گريه در چشمان من طوفان غم دارد ولي
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من |
گریه کن گریه قشنگه
گریه سهمه دله تنگه |
اي دل روشن ضمير بر همه دلها امير صبر گزيدي و يافت جان تو جمله مراد |
مکنید دردمندان گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم که نه روی خوب دیدن گنهست پیش سعدی تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم |
چه جاي صبر كه گر كوه قاف بود اين صبر ز آفتاب جدايي چو برف گشت فنا |
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت هم تواند کرمش داد من غمگین داد |
روزگاريست که سودای بتان دين من است
غم اين کار نشاط دل غمگين من است |
اکنون ساعت 06:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)