آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا د |
دو پاکیزه پیکر چو حور و پری چو خورشید و ماه از سه دیگر بری
دو صورت که گفتی یکی نیست بیش نموده در آینه همتای خویش ( محض اطلاع طرف داره به آینه نگاه میکنه از خودش تعریف میکنه !!) ر |
روزها گـــر رفـت گو : رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست // پ |
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود // چ |
چندان گریستیم که هر کس که بر گذشت
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست ت |
تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد تو را که هر چه مرادست میرود از پیش ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد // ن |
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آن چه ناصح مشفق گویدت بپذیر ز وصل روی جوانان تمتعی بردار که در کمینگه عمر است عالم پیر //ع |
عاشقت گشتم تو گفتی عاشقان دیوانه اند
عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای // ی |
یا رب این شمه دل افروز ز کاشانه کیست؟ جان ما بسوخت بپرسید که جانانه کیست؟ الف |
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم تو را مانم تو اشک مرا مانی // ه |
اکنون ساعت 06:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)