خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
می سرایم به شب و وقت سحر می مویم ا |
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی // ب |
با می به کنار جوی میباید بود
وز غصه کناره جوی میباید بود این مدت عمر ما چو گل ده روز است خندان لب و تازه روی میباید بود //ف |
فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوان
لب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان // ل |
لیـلی و مجنـون اگر می بود در دوران تو
این یکی حیران من میگشت و آن حیران تو س |
سینه ماتامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان امد خدا را همدمی // ز |
زهد رندان نو آموخته راهی به دهیست
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم ن |
ندارم به جز دل مکانی برایت
اگر عیب این خانه تنگی نباشد // ط |
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یارمنش مهندس شد ک |
كشتهء غمزه خود را به زيارت در ياب
زانكه بيچاره همان دلنگرانست كه بود // ح |
اکنون ساعت 04:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)