پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   درد دل های عاشقانه... (http://p30city.net/showthread.php?t=16380)

mohammad.90 03-29-2012 11:03 AM

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/...arin_tanha.jpg


mohammad.90 03-29-2012 06:23 PM

. . . به این می گن عشق كه واسش جون بدی !
. . . به این می گن عشق كه برات بمیره !
. . . به این می گن عشق كه صداش همیشه باهات باشه !
. . . به این می گن عشق كه تو ظرف غذات رژه بره !
. . . به این می گن عشق كه یه نفسی هر شب بیاد سراغت !
. . . به این می گن عشق كه یه خاطره‌، همه دفترتو پر كنه !
. . . به این می گن عشق كه بزرگی‌تو، تو دنیایه كوچیكش مخفی كنی !
. . . به این می گن عشق كه كارای چندش آور شو، تو براش انجام بدی !
. . . به این می گن عشق كه حتی تو خوابم ببینیش ! . . . می‌بینش ؟؟؟
. . . به این می گن عشق كه براش بنویسی، اما خسته نشی ؟
. . . به این می گن عشق كه برای با اون نبودن بهونه نیاری !
. . . به این می گن عشق كه بدون اون همه چی یعنی هیچی !
. . . به این می گن عشق !



ترنم 03-30-2012 01:33 AM

دَر مـــــن

کـــوچـه هـایـی اســت کـه بـا تـــــو

سَـــفـر هـایـی اســت کـه بـا تـــــو

روزهــایـی اســت کـه بـا تـــــو

شَـــب هـایـی اســت کـه بـا تـــــو

عـــاشـقـانـه هـایـی اســت کـه بـا تـــــو . . .

نَــگـشـتـه ام

نَــرفـتـه ام

سَـــر نــکـرده ام

آرام نــیـافـتـه ام

نـَـگـفـتـه ام . . .

مــی بـیـنـی چـــقـدر بـا تـــــو کـار دارم؟؟؟

زودتـــر بـیــــا /.

مهربان جون 03-30-2012 07:58 PM

خسته ام میفهمید؟!
خسته از آمدن و رفتن و آوار شدن.
خسته از منحنی بودن و عشق.
خسته از حس غریبانه این تنهایی.
بخدا خسته ام از اینهمه تکرار سکوت.
بخدا خسته ام از اینهمه لبخند دروغ.
بخدا خسته ام از حادثه ساعقه بودن در باد.
همه عمر دروغ،
گفته ام من به همه.
گفته ام:
عاشق پروانه شدم!
واله و مست شدم از ضربان دل گل!
شمع را میفهمم!
کذب محض است،
دروغ است،
دروغ!!
من چه میدانم از،
حس پروانه شدن؟!
من چه میدانم گل،
عشق را میفهمد؟
یا فقط دلبریش را بلد است؟!
من چه میدانم شمع،
واپسین لحظه مرگ،
حسرت زندگیش پروانه است؟
یا هراسان شده از فاجعه نیست شدن؟!
به خدا من همه را لاف زدم!!
بخدا من همه عمر به عشاق حسادت کردم!!
باختم من همه عمر دلم را،
به سراب !!
باختم من همه عمر دلم را،
به شب مبهم و کابوس پریدن از بام!!
باختم من همه عمر دلم را،
به حراس تر یک بوسه به لبهای خزان!!
بخدا لاف زدم،
من نمیدانم عشق،
رنگ سرخ است؟!
آبیست؟!
یا که مهتاب هر شب، واقعاً مهتابیست؟!
عشق را در طرف کودکیم،
خواب دیدم یکبار!
خواستم صادق و عاشق باشم!
خواستم مست شقایق باشم!
خواستم غرق شوم،
در شط مهر و وفا
اما حیف،
حس من کوچک بود.
یا که شاید مغلوب،
پیش زیبایی ها!!
بخدا خسته شدم،
میشود قلب مرا عفو کنید؟
و رهایم بکنید،
تا تراویدن از پنجره را درک کنم!؟
تا دلم باز شود؟!
خسته ام درک کنید.
میروم زندگیم را بکنم،
میروم مثل شما،
پی احساس غریبم تا باز،
شاید عاشق بشوم
http://akslar.com/wp-content/uploads..._photos_12.jpg

مهربان جون 03-30-2012 07:59 PM

کسی نیست مرادریابد...
چه کسی میفهمد؟
دردلم رازی هست؟
میسپارم آن را
به خیال وشب وتنهایی خود
به کدامین انسان؟
به کدامین مخلوق؟
توبگو هست کسی؟
تاکه مرا دریابد؟
چه طنین انگیزاست
تق تق پای خیالم که به دیباچه ی فردا،
به خدا میراند
وچه زیباست نیازمن وناز
دل بی تاب من وخاطره ای پراحساس
ولی افسوس که در راه دلم گم گشته
توبه من میخندی
ومن ازخنده ی تو
میفهمم
که کسی نیست مرا دریابد

مهربان جون 03-30-2012 07:59 PM

تنها ، بی همزبان ، خسته و یک سکوت بی پایان
در آغوش تنهایی ، آرام اما از درون نا آرام
میخوانم همراه با سکوت ترانه دلتنگی را…
میدانم که کسی صدای مرا نمیشنود ، اما چاره نیست باید سکوت این لحظه ها را با فریادی بی صدا شکست .
همدلی نیست اینجا که با دل همنشین شود ، همدردی نیست که با قلبم همدرد شود ، همنفسی نیست که به عشقش نفس بکشم.
سکوت ، سکوتی در اعماق یک قلب بی طاقت ، مثل این دلشکسته که به امید طلوعی دوباره ، امشب را تا سحر بیدار نشسته .
دیگر صدای تیک تیک ساعت نیز بیصداست ، زمان همچنان میگذرد اما خیلی کند!
انگار عاشق این لحظه هاست ، با ما نامهربان است ، دوست دارد لحظه های تنهایی را.
خواستم همزبانم دل تنهایم باشد ، انگار که این دل نیز در حسرت روزهای عاشقیست!
و تنها سکوت در فضای دلگیر خانه ، حس میکنم بیشتر از هر زمان بی کسی را .
قطره ای اشک در چشمانم حلقه زد ، بغض گلویم شکست ، و اینبار چند لحظه ای سکوت با صدای گریه هایم شکست.
اشکهایم تمام شد ، دوباره آرام شدم ، سکوت آمد و دوباره آن لحظه ی تلخ تکرار شد.

مهربان جون 03-30-2012 08:00 PM

مترسك انقدر دست هايت را باز نكن.....

كسي تو را در آغوش نميگيرد....

ايستادگي هميشه تنهايي دارد

http://www.3noqte.com/main/images/st...arsak.jpg1.jpg

مهربان جون 03-30-2012 08:01 PM

به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند ، رنگ عوض میکنند
با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است

مهربان جون 03-30-2012 08:03 PM

‎یک نفر کنار جاده..............توی دلواپسی مونده مثل من تنها و خسته...........در غم بیکسی مونده تو کویر ناتوانی................ یک نفر پا نمیذاره دل من به راه هجران......... روز و شب در انتظاره توی دشت زندگانی...........بسکه بی آبی زیاده گل باغ آرزو را..................باغبان آبش نداده از نوای بی نوایی........... تار دل ز هم گسسته سنگ فقر و ناتوانی.......شیشه دلها شکسته

ترنم 03-31-2012 12:49 AM

یك...

دو....

سه....

چندین و چند

...هر چقدر می شمارم خوابم نمی برد

من این ستاره های خیالی را

كه از سقف اتاقم

تا بینهایت خاطرات تو جاری است
....
یادش بخیر

وقتی بودی

نیازی به شمردن ستاره ها نبود

اصلا یادم نیست

ستاره ای بود یا نبود

هر چه بود شیرین بود

حتی بی خوابی بدون شمردن ستاره ها.


اکنون ساعت 10:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)