تا خرقه تن دري تو بي دلسوزي عشق آموزي ز جان عشق آموزي |
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم |
شب رفت و نرفت اي بت سيمين برمن سوداي مناجات غمت از سر من خواب شب من تويي و نور روزم نه روز و نه شب چون تو نباشي بر من |
شب از بهر آسايش تست و روز
مه روشن و مهر گيتي فروز اگر باد و برف است و باران و ميغ وگر رعد چوگان زند، برق تيغ |
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا |
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و ان يکاد بخوانيد و در فراز کنيد |
درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد
نهال دشمني بركن كه رنج بي شمار آرد |
تا درخت دوستي برگي دهد
حاليا رفتيم و تخمي کاشتيم |
به وصل دوست گرت دست مي دهد يكدم
برو كه هر چه مرادست در جهان داري |
همه كارهاي جهان را در است
مگر مرگ كان را دري ديگر است يكي چاره دارم من اين را گزين كه سيمرغ را يار خونم برين //شاهنامه فردوسي-رستم و اسفنديار |
اکنون ساعت 12:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)