در آن شب، خوب شد «آدم»جلوگیر جنونت شد!
و گرنه آسمان ها را به هم میریخت، جولانت //ی |
یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست چون روز وصال شد او را بستم گفتم نگریستی نباید نگریست // گ |
گرت هواست که چون جم به سر غیب رسی
بیا و همدم جام جهان نما می باش ت |
تو نیم دیگر من بودی و ندانستی
چه داغ ها که به این نیم دیگرت دادند // ز |
زانجا که رسم وعادت عاشق کشی تست
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن //ل |
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ورنه ز نزدیک هم فرصت دیدار هست // م |
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون روی سوی خانه خمار دارد پیر ما ن
|
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرو نگذاشتیم |
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران ترا چاره ز جایی بکنیم دل بیمار شد از دست رفیقان مددی تا طبیبی سرش آریم و دوایی بکنبم // و |
وانکه گیسوی ترا رسم تطاول آموخت
هم تواند کرمش داد من غمگن داد //ب |
اکنون ساعت 01:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)