اي آب حيات كي ز مرگ انديشد آن كس كه چو خضرگشت خود زنده تو |
يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب
بود آيا که فلک زين دو سه کاري بکند |
رو اي غم و انديشه خطا مي گويي از كان وفا چرا جفا مي گويي |
ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا
غم با همه بیگانگیش هر شب به من سر میزند |
ديگران قرعه قسمت همه بر عيش زدند
دل غمديده ما بود که هم بر غم زد |
مخور غم براي من اي پر خرد
مرا آن کس آرد که کشتي برد |
گاه از غم او دست ز جان مي شويي گه قصه آن به درد دل مي گويي |
وگر کمین بگشاید غمی زگوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس |
زان طره پرپيچ و خم سهل است اگر بينم ستم
از بند و زنجيرش چه غم هر کس که عياری کند |
ستم از غمزه مياموز که در مذهب عشق
هر عمل اجري و هر کرده جزايي دارد |
اکنون ساعت 03:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)