من بنده چشم مست پر خواب توام آن دم كه چنان و اين چنين مي افتي |
من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش
هوای مغبچگانم در این و آن انداخت |
اي مطرب شيرين نفس هر لحظه مي جنبان جرس اي عيش زين نه بر فرس بر جان ما زن اي صبا |
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت |
بنازم آن مژه شوخ عافيت کش را
که موج میزندش آب نوش بر سر نيش |
بهر عیسی جان سپارم سر دهم
صد هزاران منتش بر خود نهم |
انفاس عيسی از لب لعلت لطيفهای
آب خضر ز نوش لبانت کنايتی |
گر نبودی جان عیسی چارهام
او جهودانه بکردی پارهام |
يا رب اين آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خليل |
چراغ روشن جانرا مکن در حصن تن پنهان
مپیچ اندر میان خرقه، این یاقوت کانی را |
اکنون ساعت 04:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)