تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست |
تلخ با تلخان یقین ملحق شود
کی دم باطل قرین حق شود.؟ |
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا می طلبم صحبت روشن رایی |
یارب این آتش که بر جان من است
سرد کن آن سان که کردی بر خلیل |
لمع البرق من الطور و انست به
فلعلی لک آت بشهاب قبس |
سیر نمی شوم ز تو ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن نیست جفا سزای من |
نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی |
یـاد یـاران قدیـمم نرود از دل تنـگ
چون هوای چمن از یاد اسیران قفس |
سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج
درویش و امن خاطر و کنج قلندری ل |
ل دیگه چیه؟؟:rolleyes:
یک قصه بیش نیست سخن عشق واین عجب از هــر زبـان کـه میـشنوم نـامکـرر اســت |
اکنون ساعت 12:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)