مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی از سر خواجگی کون و مکان برخیزم یا رب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم |
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز |
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم |
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیدهام
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست حافظ بد است حال پریشان تو ولی بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست |
تو خوش میباش با حافظ برو گو خصم جان میده چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم ... |
تا معطر کنم از لطف نسيم تو مشام
شمهای از نفحات نفس يار بيار |
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم |
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد |
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است |
اکنون ساعت 08:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)