پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

مجتب 01-11-2010 11:20 PM

در مقامی که صدارت به فقیران بخشند

چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی

فرانک 01-12-2010 12:04 AM

جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی تو به سر نمی شود

constantine726 01-12-2010 07:53 AM

بي همگان به سر شود بي تو به سر نمي‌شود

داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نمي‌شود

فرانک 01-12-2010 05:38 PM

این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا

مجتب 01-12-2010 08:00 PM

آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت

یار شیرین سخن نادره گفتار من است

فرانک 01-12-2010 10:20 PM

شبی چون چاه بیژن تنگ وتاریک
چو بیژن در میان چاه و او من
ثریا چون منیژه بر سر چاه
دو چشم من بدو چون چشم بیزن

مجتب 01-12-2010 10:31 PM

ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست

سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

Omid7 01-12-2010 11:19 PM

سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
به همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد

مهسا69 01-12-2010 11:30 PM

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا

Omid7 01-12-2010 11:36 PM

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از سوزت جهانی را بسوزانم چو شمع

مهسا69 01-13-2010 12:08 AM

پروانه راحت بده ای شمع که امشب
از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم

fardin_fani 01-13-2010 12:14 AM

گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشم
آخر نه باغبانم؟ شرط است من نباشم

Omid7 01-13-2010 12:30 AM

در ره منزل لیلی که خطرهاست در ان
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

constantine726 01-13-2010 08:02 AM

دور مجنون گذشت و نوبت ماست

هر کسی پنج روز نوبت اوست

(حافظ)

فرانک 01-13-2010 09:58 AM

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست

Omid7 01-13-2010 02:12 PM

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟
کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من....

فرانک 01-13-2010 04:38 PM

نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست

مجتب 01-13-2010 09:03 PM

دردمندی من سوخته زار و نزار

ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست

Omid7 01-13-2010 11:48 PM

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

مجتب 01-14-2010 01:21 AM

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون

روی سوی خانه خمار دارد پیر ما

MAHDI 01-14-2010 10:38 AM

چو کعبه قبله ی حاجت شد،از دیار بعید
روند خلق بدیدارش از بسی فرسنگ

فرانک 01-14-2010 10:49 AM

بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

Omid7 01-14-2010 12:41 PM

عشق من برگل رخسار تو امروزی نیست
دیرسال است که من بلبل این بستانم

MAHDI 01-14-2010 03:37 PM

بلبل این باغم و این باغ بستان منست
مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال منست

FereShteH 01-14-2010 04:20 PM

اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد
سحر بلبل حکایت با صبا کرد

مجتب 01-15-2010 10:21 AM

حکایت لب شیرین کلام فرهاد است

شکنج طره لیلی مقام مجنون است

Omid7 01-15-2010 12:02 PM

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل اهگار چه کرد

فرانک 01-15-2010 12:59 PM

به محنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوری است
به هر جزیی ز حسن او قصوری ست

دانه کولانه 01-15-2010 01:02 PM

با من صنما دل یک دله کن گر سر ننهم آنگه گله کن.
مجنون شده ام از بهر خدا زان زلف خوشت یک سلسله کن

فرانک 01-15-2010 01:30 PM

ز حرف عیب جو مجنون بر آشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت

دانه کولانه 01-15-2010 01:33 PM

يا رب اين نوگل خندان که سپردی به منش
می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش

گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش
به ادب نافه گشايی کن از آن زلف سياه
جای دل‌های عزيز است به هم برمزنش
گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد
محترم دار در آن طره عنبرشکنش
در مقامی که به ياد لب او می نوشند
سفله آن مست که باشد خبر از خويشتنش
عرض و مال از در ميخانه نشايد اندوخت
هر که اين آب خورد رخت به دريا فکنش
هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال
سر ما و قدمش يا لب ما و دهنش
شعر حافظ همه بيت الغزل معرفت است
آفرين بر نفس دلکش و لطف سخنش

مهسا69 01-15-2010 01:39 PM

زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش

دانه کولانه 01-15-2010 01:44 PM

شعر زیبایی از حافظ که تقریبا در مضمون شعر قبلی شما مهسا خانوم هست و ملزومات مشاعره واژه ای رو رعایت کرده اما به هر حال چیز دیکگه ای هم خواهم نوشت


نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند


تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن
که دوست خود روش بنده پروری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گدا صفتی کیمیا گری داند

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
و گرنه هر که تو بینی ستمگری داند

بباختم دل دیوانه و ندانستم
که ادمی بچه ای شیوه ی پری داند

هزار نکته ی باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

مدار نقطه ی بینش ز خال توست مرا
که قدر گوهر یکدانه جوهری داند

به قد و چهره هر انکس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند

ز شعر دلکش حافظ کسی بود اگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند


=====================================
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از آن که دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد

مهسا69 01-15-2010 01:52 PM

کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن
که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری

مجتب 01-15-2010 01:55 PM

در بوستان حسن توگل بر سر گلست

در بسته بوده‌ای و گلش را نچیده‌اند

sheida.m 01-15-2010 02:15 PM

نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
چو از میان چمن بوی آن کلاله بر آید

مجتب 01-15-2010 02:16 PM

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

هر که دید آن سرو سیم اندام را

فرانک 01-15-2010 04:48 PM

هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیدست تورا بر منش انکاری هست

مجتب 01-15-2010 09:13 PM

رخش اینچنین متاز که پیش از تو دیگری

کردست اینچنین و ندیدست گرد ما

فرانک 01-15-2010 09:43 PM

گر بگویم که مرا با تو دگر کاری نیست
درو دیوار گواهی بدهد کاری هست


اکنون ساعت 03:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)