كسي كه بي وفايي مي كنه از اول هم راست نمي گفته و فقط نياز اون زمان رو بر طرف مي كرده
|
اگه خدا تلخي بي وفاي رو ميچشيد مطمعنم هيچ وقت عشق را نمي افريد
|
آن سوی دلتنگیها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست
|
همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی اووهمیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
|
خبر به دور ترین نقطه جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد خداکند؟؟؟؟ ؟؟ نه نفرین نمیکنم نکند به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند این عشق زودتر از سر من برود |
ساعت ها را بگو بخوابند بیهوده زیستن را نیاز به شمارش نیست
|
من در سر زمینی زندگی میکنم که دران دویدن سهم کسانیست که نمی رسندورسیدن حق کسانیاست که نمیدوند
|
ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند چه تلخ است قصه عادت.
|
وقتی داری خوابی رو كه دیدی ..واسه كسی تعریف میكنی..شاید پنج دقیقه هم طول نكشه..!! ولی وقتی فكرش رو میكنی.. میبینی كه از شب تا صبح درگیر همون خواب 5 دقیقه ای بودی...!! اشتباهات زندگی هم اگر چه كوچك باشه..ولی امكان داره كل زندگیتو درگیر خودش كنه...!! {پپوله} |
خدایا به من کمک کن قبل از اینکه در مورد راه رفتن کسی قضاوت کنم ، کمی با کفش هایاو راه بروم
|
انتظار سخت است، فراموش کردن هم سخت است. اما اینکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است.
|
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد... وسعت تنهائیم را حس نکرد... در میان خنده های تلخ من... گریه پنهانیم را حس نکرد... در هجوم لحظه های بی کسی... درد بی کس ماندنم را حس نکرد... آن که با آغاز من مانوس بود... لحظه پایانیم را حس نکرد |
یعنی میشه که ما دو تا یه روزی به هم برسیم؟ مهم فقط رسیدنه ، حتی اگه کم برسیم یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟ به آرزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟ یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟ کاشکی بدونم چقـَدَرباید مکافات بکشم یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟ چرا تا حالا نشده ، شاید گناه من باشه یعنی میشه که دستامون با هم مثه یه رشته شه؟ هر کی برای اون یکی درست مثه فرشته شه یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟ یه خواب راحت بکنیم ، یه آه راحت بکشیم یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من ، دیوونت؟ دوباره عاشقم بشه اون دل مثل رودخونت یعنی میشه با هم باشیم من و خدامون و خودت؟ درست مثه تولدم ، درست مثه تولدت یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟ تکیه کلام تو بازم ، من میمیرم برات باشه؟ یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟ میگی نمیشه ولی من ، همش میگم خدا کنه یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟ یه چیزی بشکنه فقط ، اونم طلسم ما باشه |
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش ! شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن چون شاید هیچوقت هیچ کس تو رو به اندازه اون دوست نداشته باشه !! |
سکوت حقیقت است فریاد است سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و ببین که این بغض بی صدای من اعتراف به عشق همیشگی توست |
هرگز به كسي نگاه نكن وقتي قصد دروغ گفتن داري! هرگز به كسي محبت نكن وقتي قصد شكستن قلبش را داری !!! هرگز قلبي را قفل نكن وقتي كليدش را نداري!! |
پروردگارا به من بیاموز دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند بگریم برای کسانی که هرگز غمم را نخوردند به من بیاموز لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند محبت کنم به کسانی که محبتی درحقم نکردند ببخشم کسانی را که هر چه خواستند با من با دلم با احساسم کردند ومرا در دوردست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم... پروردگارا به من بیاموز در این فر صت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند |
مرا صد بار هم از خود برانی دوستت دارم
به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم چه حاصل از جفا کردن چه سود از عشق ورزیدن مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم |
نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمي خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت ولي بسيار مشتاقم كه از خاك گلويم سوتكي سازد گلويم سوتكي باشد به دست كودكي گستاخ و بازيگوش و او هر روز و پي در پي دم گرم خودش را در گلويم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدين سان بشكند دائم سكوت مرگبارم |
هزار خیابان فاصله دارم با او
هزار خیابان فاصله دارم با خود چرا زنده باشم وقتی در تاریکی قدم می زنم وقتی که او مرا و گلدان ها کنار پنجره را از یاد برده است . زخم ها یم را نمی بندد چشم هایش را می بندد |
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه ، اون از غصه توست یه دفعه مثل یه آهو ، توی صحرا ها رمیدی بس که چشم تو قشنگ بود ، گله گرگ وندیدی دل نبود توی دلم ، تو رو گرگا نبینن اونا با دندون تیز ، به کمینت ، نشینن الهی من فدای تو ، چیکار کنم برای تو؟ اگه تو این بیا بونا ، خاری بره ، به پای تو |
بین من و تو فاصله غوغا میکنه!
تو به شفافی شبنم روی برگا من مثل يه برگ زردی که ميو فته از درختم تو مثل طراوت گلای نرگس روی قلبم من نوشتم بی تو هرگز بين من و تو فاصله غوغا می کنه ياد حرفای قشنگت منو رها نمی کنه |
در خواب ناز بودم شبی دیدم کسی در می زند
در را گشودم روی او دیدم غم است در می زند ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا غم با آن همه بیگانگی هر شب به من سر می زند |
وقتی که دیگر نبود،
من به بودنش نیازمند شدم. وقتی که دیگر رفت ، من به انتظار آمدنش نشستم . وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم . وقتی که او تمام کرد من شروع کردم .... وقتی او تمام شد .... من آغاز شدم . و چه سخت تنها متولد شدن، مثل تنها زندگی کردن است .... مثل تنها مردن |
گفته بودی که چرا محو تماشای منی ؟ و آنچنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی! مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی |
آنگاه که ...
ضربه های تیشه ی زندگی را بر ریشه ی آرزوهایت حس می کنی به خاطر بیاور که ... زیبائی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است !!! |
من تو را دوست ندارم ....
نه دوستت ندارم اما هنگامی که نیستی غمگینم و به آسمان آبی بالای سرت و ستارگانی که تو را می بینند رشک می برم تو را دوست ندارم اما نمی دانم چرا آنچه می کنی در نظرم بی همتا جلوه می کند تو را دوست ندارم اما هنگامی که نیستی از هر صدائی بیزارم .... حتی اگر صدای کسانی باشد که دوستشان دارم زیرا صدای آنها طنین آهنگ صدایت را در گوشم می شکنند دوست ندارم تو را ; آه میدانم که دوستت ندارم اما افسوس که دیگران دل ساده ام را کمتر باور میدارند و چه بسا به هنگام گذر می بینم که بر من نمی خندند زیرا آشکارا می بینند که نگاهم به دنبال توست .... |
عاشقم عاشق ستاره صبح
عاشق ابرهای سرگردان عاشق روزهای بارانی عاشق هرچه نام توست بر آن فروغ فرخزاد |
ميشه مثل يه قطره اشك بعضيا رو از چشمت بندازي .... ولي هيچ وقت نمي توني جلوي اشكي رو بگيري كه با رفتن بازيا از چشمت جاري ميشه
|
عاشقانه دستهایش را گرفتم. گرمای عجیبی در سینه جانم را می سوزاند.عطر عجیبی پراکنده بود. حالتی داشتم وصف ناپذیر. گویی توآسمون بودم. به من لبخند می زد و در انتظار جوابش بود. گویی هوش از سرم پریده بود. نبضشوتو دستام حس می کردم. حتم داشتم اون هم همینطوریه. حس می کردم، آسمان،زمین، و همه چیز مال منه . آتیشی تو دلم به پا بود. آتشی بالاتر از زمان و جسم. کاش بودند ستاره ها، تابه من حسودی می کردندتنها چیزی درونم را آزار می داد, شرم داشتم در چشماش نگاه کنم. لیاقتش را نداشتم. از بی ابرویی،گریه ام گرفت. من کجا و آسمان کجا؟ احساس کردم اون هم گریه می کنه. سرمو بلند کردم, بی اختیار دستمو روی صورتش گرفت و همون طور اشک می ریخت. درکش برایم مشکل بود. این من بودم که باید گریه می کردم |
راز عشق در اينست که
به يکديگر سخت نگيريد عشقي که آزادانه هديه نشود اسارت است |
به راستي كه دلم عاشق و ديوانه ي توست
هر صبح و سحر نيز، به در خانه ي توست اين قلب من است، سنگ نيست اي دلنواز عاشقم من، اين دستها هستند دستان نياز دلم را با نگاه اولت بردي، نمي دانم چرا؟ دلم را با نگاه اولت بردي، نمي دانم كجا؟ شبي نيست كه به ياد تو چشمم نباشد گريان روزي نيست كه با چشمت نباشم خندان اي زيباترين زيبا، ناز كم كن به دل عاشق من، يك كم رحم كن |
خسته ام......خسته ی نبودنت......خسته از روزهایی که بی تو شب می شود و شبهایی که بی تو می گذرد.تا که طلوعی و غروبی دیگر بیایند و باز هم گذر زمانها که بی تو می گذرد.می گذرد....می گذرد و باز هم می گذرد
|
عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری دل به هرکس دادم او هم زدبه قلبم خنجری من سخاوت دیده ام دل را به هرکس می دهم شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام .....
|
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند. سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد گم شدم در قدم دوری چشمان بهار بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد |
ن از پروانه بودن ها
من از دیوانه بودن ها من از بازی یک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم من از هیچ بودن ها از عشق نداشتن ها از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم راستی چی شد ، چه جوری شد اینجوری عاشقت شدم شاید میگم تقصیر توست تا کم شه از جرم خودم |
من نه عاشق بودم نه محتاج نگاهی كه بلغزد بر منمن خودم بودم و یك حس غریبكه به صد عشق و هوس مِِی ارزد
|
" مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی بوجود می آورند که نامش تقدیر است.
|
ساده باش ، آهوی دشت زندگی ، خیلی زود با نیرنگ می میرد .
|
نياسائيد ، زندگي در گذر است . برويد و دليري کنيد ، پيش از آنکه بميريد ، چيزي نيرومند و متعالي از خود بجاي گذاريد ، تا بر زمان غالب شويد . گوته
|
اکنون ساعت 07:35 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)