از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم |
علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد
ترسم آن نرگس مستانه به يغما ببرد |
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها |
مژه سياهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فريب او بينديش و غلط مکن نگارا |
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما |
در اين خمار کسم جرعهای نمیبخشد
ببين که اهل دلی در ميان نمیبينم |
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما |
از آن به دير مغانم عزيز میدارند
که آتشی که نميرد هميشه در دل ماست |
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما |
از باد همه پيام او مي شنوم وز بلبل مست نام او مي شنوم |
اکنون ساعت 07:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)