جلوه روی تو بی منـت کس مقصود است
کـاین همه راه ، کران تا به کران آمده ام // ك |
کاری نداریم ای پدر جز خدمت ساقی خود
ای ساقی افزون ده قدح تا وارهیم از نیک و بد ح |
حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و درو غوطه خورم *ع |
عزم سفر دارد جان می نهیش بند گران
برسکلد بند تو را عاقبت آواره شود ی |
یادباد آنکه سر کوی توام من منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود |
حرف یادت رفت
در فقر درویشی کند بر اختران پیشی کند خاک درش خاقان بود حلقه درش سنجر زند ق |
ببخشید.
قد بلند تو را تا به بر نمی گیرم درخت کام و مرادم به بر نمی آید *غ |
غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت
ز خیل شادی روم رخت ز دیدار باز ه |
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود *ط |
طریق صدق بیاموز ز آب صافی دل
براستی طلب آزادگی ز سرو چمن ن |
اکنون ساعت 02:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)