حاصل عمر من، سه سخن بیش نیست: |
از آخرینـ دیدارمانـ ماهـ هـا گذشتهـ استـ ..
مـــ ن کهـ دستانمـ را بارها شُستهـ امـ ! پسـ چرا... عطـر دَستانتـ هنوز رویـ ِ دستـ هایـ ِ سردمـ باقیستـ ! ------------------------------------------------------ از: هـذیـان گویـهـای کـلئـوپـاتـرا |
در این زندان تنهایی |
چـﮧ حـس ِ قشنگیـﮧ وقتـﮯ با آرامـش
سـرم رو روﮮ پاهـات مـﮯگذآرم و خوابـم مـﮯبـرد بـدون گفتـن شـب بخیـر ! و تو تـآ صبـح نگآهـم میکـنـﮯ ... |
باتری های ساعت نو اند، اما نمی دانم چرا وقتی نیستی بازهم عقربه هایش گیر میکنند!
|
بال من مال تو |
خواهش میکنم بی حوصلگی هایم را ببخش
بداخلاقی هایم را فراموش کن بی اعتنایی هایم را جدی نگیر در عوض من هم تورا می بخشم که مسبب همه این هایی! |
حوصله ات که سر می رود ؛ با دلـــــــــــــم بازی نکن ، من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام !!!
|
در من انگار کسی در پی انکار من است یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش می شود یک شبه پی برد به دل دادگیش آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست راستی آن شبح هر شبه تصویر تو نیست اگر آن حادثه هر شبه تصویر تو نیست پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش عاشقی جرم قشنگی است بر انکار مکوش |
گوشه ی پنجره ی مشرف به خیابان
من و سیگار و تنهایی و شب و سکوت سمفونی خوشبختی راه انداخته ایم و دودی غلیظ که در باد فرصت رقصیدن دارد دود دست در دست پرده سالسای عاشقانه میرقصند و اسپرسوی سرد که چهره ی مرا در هم میکشد شب دست به دست ماه داده تا آرامش را به من یاد بدهد. |
اکنون ساعت 07:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)