زلفت كفر است و دين رخ چون قمرت از كفر نگر كه دين چه رونق دارد |
هر دو صورت گر به هم ماند رواست
آب تلخ و آب شیرین را صفاست |
شورابه تلخ تيره دل كي گنجد چون مشك جهان پر است از آب زلال |
اي دل فلك سفله كجمدار است
صد بيم خزانش بهر بهار است |
اي دل بشارت ميدهم خوش روزگاري ميرسد
يا درد و غم طي ميشود، يا شهرياري ميرسد گر كارگردان جهان، باشد خداي مهربان اين كشتي طوفان زده هم بر كناري ميرسد |
دل و دین و عقل و هوشم همه را به باد دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی |
زاهد كه نبرد هيچ سود اي ساقي آن زهد نبود مي نمود اي ساقي |
ساقي كه جامت از مي صافي تهي باد
چشم عنايتي به من درد نوش كن سر مست در قباي زرافشان چو بگذري يك بوسه نذر حافظ پشمينه پوش كن |
غم را ديدم گرفته جام دردي گفتم كه غما خير بود رخ زردي |
بی گفت و گوی زلف تو دل را همیکشد
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست |
اکنون ساعت 01:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)