مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در های و هو ببست "س" |
سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود
اگر تسبیح می فرمود اگر زنار می آورد //ا |
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رایت دهرا من هجرک القیامه *د |
دلی دارم، مسلمانان، چو زلف یار سودایی
همه در بند آن باشد که گردد گرد رخسارش // ر |
روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
بر روی مه افتاد که شد حل مسایل *ل |
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادي طلبيم // گ |
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی *و |
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من ناله زیر و زار من زارترست هر زمان بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من // ن |
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم *ف |
فاش میگویم و از گفتۀ خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم // ب |
اکنون ساعت 11:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)