عشق پیرانه سرم شیفته ی طفلی کرد که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را سیلی از گریه ی من خاست ولی می ترسم که بلایی رسد آن سرو سھی بالا را ب |
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش واز دور خدایا می کرد **ف |
فغان کین لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خان یغما را |
حرف یادتون رفت، چون ش داره منم با ش می نویسم
شیوه ی چشمت فریب جنگ داشت ما ندانستیم و صلح انگاشتیم **س |
بله از تذکرتون سپاسگزارم
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد ل |
خواهش میکنم؛این بیت شعری که نوشته بودین خیلی عالی بود
لب پیاله ببوس آنگهی به مستان ده بدین دقیقه دماغ معاشران تر کن **ت |
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هردم از نو غمی آید به مبارکبادم ز |
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی دریاب این حکایت **ب |
به عمري يك نفس باماچوبنشينندبرخيزند
نهال شوق در خاطرچوبرخيزندبنشانند:53: ( س) |
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی **ع |
اکنون ساعت 04:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)