نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیدانم پس از مرگم کوزه گر با خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی مشتاقنم که با خاک گلویم سوتکی سازد سوتکی باشم به دست کودکی گستاخ و بازی گوش که تا دائم بی افشاند دم گرم گلویش را تا بدین ان بشکند سکوت مرگبارم را |
گفتم: تو شیرین منی... گفتا: تو فرهادی مگر؟... گفتم: خرابت می شوم... گفتا: تو آبادی مگر؟... گفتم: ندادی دل به من... گفتا:تو جان دادی مگر؟... گفتم: ز کویت می روم گفتا: تو آزادی مگر؟... گفتم: فراموشم نکن... گفتا: تو در یادی مگر؟
|
رازهای موفقیت روز اول از كارهايي كه ناچاري انجام دهي لذت ببـــر. نق زدن تنها تو را خسته تر مي كند و نمي گذارد كار را درست انجام دهي. اما اگر با موفقيت مانند يك دوست رفتار كني. مثل سگ همه جا به دنبالت خــــــواهد بود. روز دوم سعي كن كارهايت را از صميم قلب انجام دهي. نه به صرف اين كه ناچاري انجام دهي. بايد به كارت ايمان داشته باشي. يك جريان آب ضعيف ، تنها نيمي از باغچه را آبياري مي كند. روز سوم همه چيز را همانطور كه هست بپذير. خواستن تنها، چيزي را تغيير نمي دهد. خواستن، باد را از وزيدن باز نمي دارد و برف را به آب نبات تبديل نمي كند. اگر مي خواهي چيزها را بهتر از خودشان تبديل كني، با آنها همان گونه كه هستند مواجه شو. روز چهارم تمرين كن تا از درون شاد باشي. اجازه نده ديگران براي شاد كردن تو تصميم بگيرند. خودت رئيس كارخانة شادي سازي باش. روز پنجم ذهنت را همانند ابر سفيدي كه در آسمان است، آزاد كن. تلاش كن، اما نتايج كار را واگذار تا با هم كار بيايند براي ابر چه فرقي مي كند باد از كدام سو بوزد. چرا وقتت را براي چيزي كه در كنترل تو نيست، تلف مي كني؟ روز ششم وقتي تصميم به انجام كاري مي گيري، از خود نپرس : من چه مي خواهم ؟ بلكه بپرس : چه كاري به نفع همه است ؟ اگر به فكر منافع ديگران باشي، ديگران در كنارت كار خواهند كرد و كمكت خواهند كرد تا موفق شوي. روز هفتم هنگام تصميم گيري ابتدا نبايد بپرسي، از اين كار چه نفعي عايدم خواهد شد؟ پرسش درست اين است كه : چه كاري به نفع همه است؟ خانه زماني مستحكم خواهد شد كه همة ديوارهايش استوار باشند. روز هشتم وقتي كار به مشكل مي خورد، نه ديگران را سرزنش كن و نه خود را، انسان وقتي شنا ياد مي گيرد كه از فرو رفتن در آب نترسد. روز نهم براي موفقيت در هر كار، بايد ابتدا تصوير واضحي از نقشة كار داشته باشي. آن گاه، همان طور كه در باد شديد، نخ بادبادك را محكم نگه مي داري، بايد هدفت را هم به همان محكمي نگه داري. روز دهم اگر طرحي در عمل مشكل تر از آن شد كه فكر مي كردي، دلسرد نشو.همه چيز اين دنيا همين طور است، خصوصاً اگر ارزشمند باشد. لاجرم خود حبابي بيش نبود، زيبا اما توخالي. روز يازدهم مشكلات ما را قوي و به سمت پيروزي هاي بزرگ تر هدايت مي كنند. كوهنوردي آسان نيست، اما منظره اي هم كه از قله كوه ديده مي شود، بسيار زيباست. روز دوازدهم اراده ات را قوي كن. خود را وارد به انجام كارهايي كن كه برايت مشكل اند. سپس آنها را با جديت انجام بده. بعد از مدتي خواهي ديد كه اراده ات همانند گرزي فولادي سخت و درخشان شده است. روز سيزدهم با انرژي كامل روي كارهايت تمركز كن. شيشه هاي رنگي كليسا، هنگام عبور نور از آنها بسيار زيبا و درخشان مي شوند. كارهايت را هم اگر با انرژي انجام دهي، شفاف و زيبا خواهند شد. روز چهاردهم هنگامي كه قصد انجام كاري را داري، از خود نپرس : ديگران آن را چگونه و با چه روشي انجام داده اند ؟ بلكه بپرس : چگونه مي توانم آن را درست و به بهتـــــــــرین وجه ممكن انجام دهم. اين را بدان كه همواره حقيقتي تازه در انتظار كشف شدن است. بدون احساس وجود اين حقايق، كريستف كلمب هرگز به آمريكا نمي رسيد و گراهام بل تلفن را اختراع نمي كرد. روز پانزدهم هر كاري را با جان و دل انجام بده. اگر شعاع انرژي ات را مانند ذره بيني كه نور خورشيد را متمركز مي كند، روي موانع تمركز دهي، هر مانعي كه سر راهت باشد خواهد سوخت. روز شانزدهم امروز را آغازي تازه بدان. چرا به چيزي كه ديروز اتفاق افتاده، يا انجام شده فكر مي كني؟ زندگي رودخانه اي است كه مدام به سمت آينده در جريان است. هيچ قطره اي از آن دوبار از زير يك پل رد نمي شود. كار را با روشي تازه انجام بده، بهتر از هميشه. روز هفدهم افكار و روياهايت را بسط بده. هنگامي كه در بيرون چمنزاري پهناور است كه از هر سو تا افق امتداد دارد. چرا خود را در آغل حبس كني. روز هجدهم نگذار افكار و ذهنياتت به صورت عادت درآيند. سعي كن هرگز در جا نزني.هر روز از زاويه اي تازه به كارها نگاه كن. زندگي يك صحنة پر از ماجراست. به اطرافت نگاه كن: نشانه هاي زيبايي وجود دارند كه به كشفيات تازه اشاره مي كنند. روز نوزدهم مهم ترين چيز احساسي است كه نسبت به كارت داري. وجود رنگ هاي تيره در يك تابلوي نقاشي. نشانة افسردگي نقاش آن تابلوست. رنگ هاي روشن، حاكي از وجود روشنايي و انرژي در زندگي نقاش آن تابلوست. هر كاري را با شادي انجام بده، تاديگران را هم شاد كني. روز بيستم زندگي مثل يك تاب است كه هم مي تــــــــــواند سرگرم كننده باشد و هم حال به هم زن. اگر هر بار كه تاب مي خوري احساس شگفتي كني، لذت تاب خوردن را احساس خواهي كرد. در زندگي هم هر بار كه كاري را انجام مي دهي، از انجام آن شگفتي احساس كن. روز بيست و يكم حرف حق را بپذير و كاري به گويندة آن نداشته باش. مثلاً اگر بوي دود را احساس مي كني و طوطي ات فرياد بزند كه : خانه آتش گرفت! آيا به مهمانهايت خواهي گفت : اين طوطي نمي فهمد چه مي گويد؟ روز بيست و دوم عقايد را با حقايق اشتباه نكن. حقيقت مانند دانة بادام است، و عقايد پوستة آن دانة بادام هستند. اگر به دنبال حقيقت هر چيز هستي، بايد پوسته را بكني، تا خود دانه را ببيني. روز بيست و سوم قبل از انجام هر كار مهمي، اول ببين چه احساسي نسبت به انجام آن داري. آيا آن كار را مهم مي داني؟ آيا واقعي به نظرت مي رسد؟ آيا به ديگران كمك مي كند؟ روز بيست و چهارم هنگام غليان احساسات، هيچ تصميم مهمي نگير. در اين صورت اشتباه خواهي كرد. اول درونت را آرام كن. ذهن مانند يك درياچه است. هنگام غليان احساس، درياچه مواج است. درياچه هنگامي نور ماه را منعكس مي كند كه آرام باشد. روز بيست و پنجم هنگام مواجه شدن با مشكلي يادت باشد كه حتماً راه حلي وجود دارد. زيرا هر چيز با جفتش به وجود مي آيد. بعد از هر سقوطي ، صعودي و بعد از هر شبي، روزي وجود دارد. ذهنت را روي راه حل ها متمركز كن. براي بيرون آمدن از يك اتاق بايد در را پيدا كني، نه اين كه به ديوارها فكر كني. روز بيست و ششم همواره از نعمتهايي كه زندگي به تو بخشيده است، شاد باش و به خاطر آنچه كه نداري گله مند نباش. ساختمان با سنگ هايي ساخته مي شود كه در دسترس اند، نه با سنگ هاي حياط خانة ديگران. روز بيست و هفتم سعي كن مثل ماشين خرابي كه خاموش نمي شود، دائماً در حال عذرخواهي نباشي. با اين كار توجه ديگران را به اشتباهاتت جلب خواهي كرد. تلاش كن كه بهترين را انجام دهي. آن گاه لبخند بزن و حركت كن. تنها خداوند كامل است. روز بيست و هشتم هر كار خيري كه در اين دنيا انجام دهي، بيش از هر كس به خودت كمك خواهد كرد، به تو قدرت و انرژي و درك بيشتر خواهد بخشيد. اگر خودت نقاشي كني، ديگران از تماشاي آن لذت خواهند برد. ضمن آنكه در حين كار تجربه ات هم در نقاشي بيشتر شده است. روز بيست و نهم براي عمل كردن از درونت فرمان بگير. براي تفكر از درونت راهنمايي بجو. زيرا درك و آگاهي را بايد دريافت كني و نمي تواني خودت خلق كني. زمين هنگامي گرم مي شود كه به سمت خورسيد متمايل باشد. روز سي ام هر چيز كه راست و درست باشد، به نفع تو و ديگران خواهد بود. خداوند بهتر از هر كس مي داند كه چه چيز به تو شادي واقعي مي بخشد. آيا يك گياه مي فهمد كه باد، آن را تقويت مي كند يا باران ملال آور باعث رشد گل هاي زيبا مي شود. روز سي و يكم هرگز مغرور نشو، زيرا غرور ميكروبي كشنده است. غرور به تدريج عقل را زايل مي كند و باعث مي شود هيچ كاري را بدرستي انجام ندهي |
روز پیری پادشاهی هم نمیآید به کار
زندگی در خاک بازی طفلان است و بس |
به تو عادت کرده بودم
اي به من نزديک تر از من اي حضورم از تو تازه اي نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگي به شبنم مثل عاشقي به غربت مثل مجروحي به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه هاي من بي تو تجربه کردن مرگه زندگي کردن بي تو من که در گريزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گريه شب به تو حجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبريز سکوته خونه از خاطره خالي من پر از ميل زوالم عشق من تو در چه حالي |
يكي در آرزوي ديدن توست،يكي در حسرت بوسيدن توست،ولي من ساده و بي ادعايم ، تمام هستي ام خنديدن توست
|
برايت دعا ميكنم تا خدا از تو بگيرد هر آنچه كه خدا را از تو مي گيرد(دكتر شريعتي)).
|
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر خدا هیچکی نبود
|
شايد آن روز كه سهراب نوشت : تا شقايق هست زندگي بايد كرد . خبري از دل پردرد گل ياس نداشت بايد اينجور نوشت: هر گلي هستي باش چه شقايق چه گل پيچك و ياس ، زندگي اجباريست .
|
اون منم که عاشقونه شعر چشمات رو می گفتم / هنوزم خيس می شه چشمام وقتی ياد تو می افتم
هنوزم ميايی تو خوابم تو شبهای پر ستاره / هنوزم می گم : خدايا ! کاشکی برگرده دوباره ! |
من تمنا كردم كه تو با من باشي ، تو به من گفتي هرگز ، پاسخي سخت و درشت ، و مرا غصه اين هرگز كشت
|
ترجيح ميدهم با كفشهايم در خيابان راه بروم و به خدا فكركنم تا اين كه در مسجد بشينم و به كفشهايم فكر كنم .دکتر علی شریعتی
|
عشق تمرین نیایش است و نیایش تمرین سکوت... |
نمی دانم چرا با آنکه می دانم از آن من نخواهی بود با تار و پود جان برایت خانه می سازم |
هیچ کس تنهائیم را حس نکرد،برکه طوفانیم را حس نکرد،او که سامان غزل هایم از اوست،بی سر و سامانیم را حسنکرد |
سعی کن تنها باشی زیرا تنها بدنیا آمده ای و تنها از دنیا خواهی رفت ، بگذار عظمت عشقرا درک نکنی زیرا آنقدر عظیم است که تو را نابود خواهد کرد
|
گـاهـی ســكـوت مـعـجـزه مـی كـنـد و تــو مـی آمــوزی كــه هــمـیـشـه بــودن در فــریــاد نــیـســت! {پپوله} |
ساقه شکستن ، قانون طوفان است. تو نسیم باش و نوازش کن |
امروز را برای بیان عشق به عزیزانت غنیمت بشمار. شاید فردا احساسی باشد اما ...عزیزی نباشد |
چه تلخ است دیدن آنانکه شیرینی را بیش ازتلخی دوست دارند درحالی که از شیرینی تلخی ناآگاهند آری این چنین است |
کسانی که همیشه سوار بر مرکب کذشته هستند به هیچ جا نمی رسند. |
کسی که از سرنوشت خود شکایت کند از کوچکی و ناچیزی خود شکایت کرده است . |
برای اینکه دروغگو پند بگیرد حقیقت را بگویید . |
هيچ كس لياقت اشكهاي تو را ندارد و كسي كه چنين ارزشي دارد باعث اشك ريختن تو نمي شود. |
هميشه افرادي هستند كه تو را مي آزارند، با اين حال همواره به ديگران اعتماد كن و فقط مواظب باش كه به كسي كه تو را آزرده، دوباره اعتماد نكني. |
میتوانی زندگی ببخشی...
میتوانی زندگی ببخشی، میتوانی مرگ. اینت بخشندگی دریاوار.... اینک موجی باش از مهر یا خشم و مرا فرو بر، آتشی باش، مرا با عشق ببخش و سوزان نسیمی شو، مرا به باد عشق به سپار... ترا به نامی که هستی نامیدم؛ ای بانوی آب ای بانوی مهر ای بانوی شراب ای ساقی... ما همهجا جشن میگیریم.. همهجا آتش، همهجا آذین. در جشن ما پرندههای دنیا میخوانند. درختان باغ آسمان در نسیم شکوفه میریزند و در جشن ما همهی آهوان آزادند.. رودها جاری نمیشوند مگر به سوی زمینهای تشنهی بکر . بیا، ما همه را در ضیافت خود مهمان میکنیم. ما همهی گرسنگان را نان میدهیم.. ما همهی دنیا را سیر میکنیم. اینک این نگین من پاسخ بده بگو. .. .. . |
به چشمانت بیاموز که هرکس ازرش دیدن ندارد
|
اگه کسی گفت برات می میره، بدون دروغ میگه!!! حقیقت رو کسی میگه که برای تو زندگی می کنه
|
اگه يه روز1000 نفر بهت گفتند دوستت دارن،بدون اوليش منم. اگه يه روز100 نفر بهت گفتند دوستت دارن،بدون اوليش منم. اگه يه روز 10 نفر بهت گفتند دوستت دارن،بدون اوليش منم. اگه يه روز 1 نفر بهت گفت دوستت داره، بدون اون يه نفر منم. اگه يه روز بهت گفتند كسي دوستت نداره،بدون من مردم
|
عشق فراموش کردن نیست بلکه به خاطر سپردن است ،عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است، عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است ، عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است |
هیچ جایی برای رفتن و هیچ چیزی برای رسیدن وجود ندارد . تو در حال حاضر همانجایی هستی که لازم است باشی. تنها گناه طلب کردن است و تنها راه گمراهی گشتن |
ندگی پوچ است رفیق ؛ من و تو دو رهگذریم
باید بنگریم و بگذریم ایستادن خطاست عاشق شدن خطاست آری ... باید بی اعتنا بود بی اعتنا... بی اعتنا |
زمانی فرا می رسد که به عشق رسیده ای و زمانی فرا می رسد که به ورای عشق می رسی..
زمانی فرا می رسد که پیوند می یابی واز این پیوند لذت می بری .و زمانی خواهد رسید که تنهایی و از زیبایی تنها بودن لذت می بری.. آری هر چیزی و هر زمانی زیباست |
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!
|
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم
|
من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم، نگاهت را مگیر از من...که با آن عالمی دارم!
|
به او بگویید دوستش دارم، به او که گل همیشه بهارمن است، به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است وبه او که عشق جاودانه من است
:53: |
اگه از بوي گلي خوشت نيومد تو رو خدا شاخه هاشو نشکون....
|
دلم فرياد مي خواهد ولي در انزواي خويش
چه بي آزار با ديوار نجوا مي کنم هر شب |
آموخته ام ...... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم
|
اکنون ساعت 04:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)