صد نامه فرستادم وآن شاه سواران
پيكي ندوانيد و پيامي نفرستاد |
پس حرفت کوووو؟؟
در آ که دل خسته توان در آید باز بیا که در تن مرده روان در آید باز ز |
زبان تیشه با فرهاد گفتا در دم رفتن که راه کوی شیرین را ز سر باید قدم کردن فلک از کعبه ی کویش مرا بیرون کشید امشب که نتوان قتل صید محترم را در حرم کردن پی تعظیم ابروی کجش برخاستم از جا که زیر تیغ او باید به مردن قد علم کردن ب |
بر لب کوثـرم ای دوست ولی تشنه لبم
در کنار منی از هجر تو در تاب و تبم ل |
لب چون آب حیات تو هست قوت جان
وجود خاکی مارا از دست ذکر رواح **ق |
قــــلم عشــق کـَـشم بـر ورق ِ دفـــتر خــویش
هان که در عشق من وحُسن تو گفتاری نیست ص |
صوفي كه بي تو توبه زمي كرده بود دوش
بشكست عهد چون در ميخانه ديد باز:53: (ع) |
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه ی جادو ی تو بود هر چی(...) |
پس حرف بعدي كوووووووو؟
|
من با واو بنویسم؟
واعظ شحنه شناس ای عظمت گو مفروش زانکه منزلگه سلطان دل مسکین منست ج |
اکنون ساعت 01:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)