مگر که لاله بدانست بیوفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد |
دلا از دست تنهایی به جانم
به اه و ناله خود در فغانم |
من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست |
تا تو نگاه می کنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است |
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست |
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس ما بوی رحمن می وزد باد یمن |
نامردمان! سکوت شما هم بهانه بود
از در که می روید ز دیوار بشنوید |
دسترنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن |
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست |
تنهايي ام را با تو قسمت مي کنم سهم کمي نيست گسترده تر از عالم تنهايي من عالمي نيست غم آنقدر دارم که مي خواهم تمام فصلها را بر سفره ي رنگين خود بنشانمت بنشين غمي نيست |
اکنون ساعت 08:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)