تا به شادی می نشینی، غم رسد از گرد راه
بر لب خنـدان هر گـل، اشک شبـنم دیـده ام // گ |
گوییا باور نمی دارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند ک |
کنون که بر کف گل جام باده صاف است
به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است غ |
غيرتم بين كه برآرنده حاجات هنوز
از لبم نام تو هنگام دعا نشنيدست // ل |
لاله ساغر گير ونرگس مست وبر ما نام فسق
داوري دارم بسي يارب كه را داور كنم |
مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم ک |
كفر زلفش ره دين مي زد وآن سنگين دل
در پي اش مشعلي از چهره برافروخته بود د |
دست از طلب ندارم تا كام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد // ي |
یارب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست س |
ساقي بهار مي رسد ووجه مي نماند
فكري بكن كه خون دل آمد زغم به جوش و |
اکنون ساعت 06:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)