ایام شباب است شراب اولیتر
با سبز خطان بادهٔ ناب اولیتر |
دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد |
هفتصد و پنجاه و چار از هجرت خیرالبشر
مهر را جوزا مکان و ماه را خوشه وطن |
هزاربار خرد با تو بیش گفت که دل
به حب این وطن عاریت نباید داد |
نی دولت دنیا به ستم میارزد
نی لذت مستیاش الم میارزد نه هفت هزار ساله شادی جهان این محنت هفت روزه غم میارزد |
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود |
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما |
اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب
خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست |
عصمت نهفته رخ به سراپردهات مقیم
دولت گشادهرخت بقا زیر کندلان گردون برای خیمه خورشید فلکهات از کوه و ابر ساخته نازیر و سایهبان |
همی پژمراند رخ ارغوان
کند تیره دیدار روشنروان |
اکنون ساعت 01:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)